«در ماهشهر هم شرایط متفاوتتر از مناطق دیگر بود»، گزارش اختصاصی صدا و سیمای جمهوری اسلامی تحت عنوان «تاملی بر پروژه کشتهسازی حوادث اخیر در رسانههای معاند» با این جمله در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۹۸ آغاز شد. آن زمان رسانه رسمی در صدد توجیه جنایتی بود که بعدها به نام «کشتار نیزار» یا «قتلعام ماهشهر» معروف شد.
صدا و سیما در آن روزها بیش از هر زمان دیگری به یک نهاد اطلاعاتی تغییر کاربری داده بود. اینترنت پس از یک هفته قطعی در بخشهایی از ایران تازه وصل شده بود. تصاویر و گزارشات مردمی از آنچه در روزهای اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در نقاط مختلف ایران اتفاق افتاده بود، راه به شبکههای اجتماعی مییافتند. در این میان «قتلعام ماهشهر» ابعاد توحش و خشونت بکار رفته از سوی رژیم در سرکوب اعتراضات مردمی را به گونهای «متفاوتتر» عیان میساخت. چند روز پس از پخش این برنامه، قاضیزاده هاشمی، عضو هیئت رئیسه مجلس «تعداد زیاد کشتهشدگان» در ماهشهر را رسما تائید و «قتلعام» را موجه اعلام کرد.
اما پیش از اینکه نظام مجبور به چنین اعترافاتی در خصوص حجم سرکوب و کشتار شود، تیم بازجوخبرنگار، علی رضوانی دست بکار شده بود. ۸ آذر ۱۳۹۸، رضوانی در برنامهی «بدون تعارف» نجمه چاکپور خیرآبادی، همسر رضا صیادی از نیروهای یگان ویژه را که بنا به گزارشات رسانههای حکومتی در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۸ در ماهشهر کشته شده بود، در برابر دوربین نشاند. رضوانی در این برنامه سناریوی کشته شدن رضا صیادی را از زبان همسرش تولید میکند. از او در حالی که سرش را به علامت «تائید» تکان میدهد، میپرسد: «بعد، عه، شنیدید؛ تعریف کردن براتون، چه جوری به شهادت رسیده ایشون»؟ نجمه در جواب میگوید که «ایشون و همکارانشون از پشت» تیر خورده اند. رضوانی: «گلوله به کجاشون اصابت کرده بود؟» نجمه: «چونهشون و سمت ریههاشونو، عروقشونو درگیر کرده بود با خونریزی شدید. ایشونم تو حالت سجده و با وضو به شهادت رسیدن».
حالت سجده، تیر از پشت سر، محل اصابت تیر: چونه و ریهها! بازجوخبرنگار بیدلیل اصرار به بیان نحوهی کشته شدن صیادی از زبان همسرش ندارد. کمتر از یک ماه پس از انتشار این «اعترافگیری متفاوت»، در تاریخ ۲ دیماه ۱۳۹۸، سپاه ولیعصر خوزستان اعلام کرد که «سازمان اطلاعات سپاه» این استان چند نفر را در رابطه با “حوادث ماهشهر” دستگیر کرده است. در این اطلاعیه خبر «اعتراف» افراد دستگیر شده توسط اطلاعات سپاه نیز همزمان درج شده بود. و اینگونه بود که رسانههای حکومتی تنها دو روز پس از انتشار این خبر، در ۴ دی ۱۳۹۸ یکی از افتضاحترین «اعترافات محصول شکنجه» و سراسر تناقض را به نمایش گذاشتند:
مشاهده میکنیم که بازجوها در این محصول، صحنهای را که رضوانی از سجده و نماز صیادی چند هفته پیش ساخته بود، عینا بازتولید کردهاند. در این صحنه نیروهای انتظامی شلیک نمیکنند؛ به کشتارگاه برای اقامه نماز جماعت رفتهاند. دو نفر که هردو مسلح هستند به طرف آنها شلیک میکنند. در صحنهای دیگر، آن دو نفر که دو برادر هستند از نیروی انتظامی میگویند که دیگر نماز نمیخواند، بلکه پشت سر مردم به راه افتاده است. مردم هم… او نمیداند کجا رفتهاند! این دو برادر اما بر خلاف گفتههای فرد اول، دو سلاح ندارند. یکی از آنها مسلح است! حجم ابهامات و تناقضات در این اعترافات و صحنهپردازیها بسیار زیاد است.
همه چیز در ماهشهر «متفاوتتر» است.
عباس و برادرش محسن دریس، هر دو از بازداشتشدگان اعتراضات آبان خونین هستند. بنا به گزارش هرانا، خبرگزاری فعالان حقوق بشر، این دو برادر در حال حاضر در زندان ماهشهر بسرمیبرند. عباس دریس در سال ۹۸ بازداشت و به اتهاماتی از قبیل محاربه ، اخلال در نظم و مشارکت در قتل یکی از نیروهای یگانویژه به اعدام محکوم شده است. برادرش، محسن دریس نیز به اتهام مشارکت در قتل به حبس ابد محکوم است. هرانا از قول منبعی نزدیک به خانواده دریس مینویسد: « همه چیز غیررسمی و غیرمستند پیش رفته، یعنی دریغ از یک سند که به زندانی یا خانوادهاش در خصوص حکم بدهند، همه صحبتها شفاهی است. اما مشکل جدی این است که در منطقهای مانند جنوب خوزستان و موضوعی مثل اتهامات این دو برادر همین اظهارات غیررسمی میتواند صحت داشته باشد. نمیتوان اظهارات مقامات دادگاه یا زندان را نادیده گرفت؛ اینکه دستگاه قضایی با متهم و خانواده یا حتی وکیلش همکاری نمیکند هم بیشتر به نگرانیهای ما میافزاید.»
هیچکس از وضعیت پروندهی این دو برادر اطلاع دقیقی ندارد. هیچ یک از وکلای «نخست و دوم» آقای دریس به پروندهی او دسترسی نداشته و ندارند. هیچ حکم کتبی در طی این دو سال نه به خانواده و نه به وکلا داده شده.
چیزی که در خصوص عباس دریس «متفاوتتر» نیست این است که او اهل آبادان است، دو فرزند و به روایتی دیگر ۳ فرزند دارد، متولد ۱۳۵۲ است. جنگ که شد به شهرک چمران مهاجرت کرد. برادرش محسن نیز تفاوتی با برادران ایرانی دیگر ندارد. محسن متولد ۱۳۷۱ است و فرزندی به نام حیدر دارد. عباس و برادرش محسن دریس، هر دو ایرانی هستند.