آژیر حملات موشکی در منطقه تلآویو بزرگ. کمی بعد خبر اصابت موشک. در رمت گن که به تلآویو چسبیده، خانهای مسکونی ویران شده، تلویزیون اسرائیل نیروهای امداد را نشان میدهد: «همه جا را گشتیم. دو نفر با جراحتهای سطحی را از خانه بیرون کشیدیم»، این را یکی از امدادگران میگوید. تیم امداد در جریان جستجو یک شهروند را از زیر آوار بیرون میآورد، از نفس افتاده؛ تلاش برای نجات جان شهروند بینتیجه میماند. او جانش را از دست میدهد. در اسرائیل طی ۵ رروز گذشته دست کم ۱۰ نفر کشته و بیش از ۱۵۰۰ نفر زخمی شدند. از دوشنبه بیستم اردیبهشت، بنا به اظهار «وزارت امور استراتژیک اسرائیل» بیش از ۲۹۰۰ موشک از غزه به اسرائیل شلیک شده است. بیشتر این موشکها که مناطق مسکونی را هدف قرار داده بودند توسط سپر آهنین پیش از اصابت منهدم شدهاند. تنها از جمعه شب تا صبح شنبه بیش از ۲۰۰ موشک به سمت شهرهای اسرائیل شلیک شدند. موشکها از میان مناطق مسکونی، از داخل ساختمانهای اداری و غیرنظامی در غزه به سمت مناطق مسکونی و غیرنظامی در اسرائیل شلیک میشوند. بیش از ۱۰۰ موشک در عرض چند دقیقه، طبق ادعای یکی از نیروهای حماس، در طی یکی از حملات شلیک شدهاند. برای مقایسه: در تمام مدت جنگ غزه در سال ۲۰۱۴، در آن ۵۰ روز جنگ و سه هفته درگیریهای پراکندهی پیش از شروع جنگ، در جمع ۴۵۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک شده بودند.
این حجم بیسابقه از حملات موشکی، پرده از استراتژی حماس و جهاد اسلامی فلسطین برمیدارد: نیروهای تروریستی در پی ناکارآمدسازی پدافند هوایی و غلبه بر سیستم دفاع موشکی اسرائیل هستند. اینکه شهروندان و افراد غیرنظامی قربانیان اصلی این حملات هستند، خود بخشی از استراتژی این دو گروه است. بیسبب نیست که هر دو گروه حماس و جهاد اسلامی، در اغلب کشورها، در لیست سازمانهای تروریستی قرار دارند. اما سوال متدوال دیگری که این روزها در شبکههای مجازی و خصوصا در میان ایرانیان مطرح میشود این است، که این همه موشک از کجا آمدهاند؟ مگر چقدر موشک دارند؟
کتی
در زندگینامه صادق آهنگران آمده، او پیش از عملیات هویزه و پس از نوحهسرایی در جماران، در حضور خمینی، به «بلبل خمینی» مشهور شد و محسن رضایی همان وقت، بی درنگ اسلحهی صادق را گرفت و میکروفون دستش داد؛ این شد که بلبل در نوحههایش رمز عملیات میسرود و «لشکر صاحبزمان» را، وقتی محسن رضایی در عملیات فریب به قتلگاه میفرستاد، بین دو جهنم از کربلای ۴ و ۵ آمادهی به بهشت رفتن میساخت. اگر روایتهای پروپاگاندای جنگ در دههی شصت صحت داشته باشند، سربازان ایرانی در خاکریزها و جبهههای جنگ ۸ ساله، با صدای نوحه و روضههای حاج صادق دلگرم میشدند. در جنگ جهانی دوم همین کار را در خاکریزهای ارتش نازی آلمان نوای «لیلی مارلن» از رادیوی سربازان لنینگراد برای نیروهای آلمانی انجام میداد. و در جبهه ارتش سرخ استالین آهنگ «کاتیوشا» بود که به روسها روحیه میداد؛ ترانهای ساده، با متنی بسیار سادهتر، که در آن عشق و پروپاگاندای جنگ به نحوی بسیار مبتذل درهم آمیخته بودند: «آه ای ترانه، تو ای ترانهی کوچک یک دخترک، پرواز کن به آن سوی آفتاب، برسان به دست آن رزمنده در مرزهای دوردست، سلام کاتیوشا را […]». کاتیوشا به روسی، مصغر نام دخترانهی «اِکاتارینا»، «کاتارینای کوچولو» یا همان «کتی» خودمان است. متن ترانه حکایت از دلتنگی دختری به نام کاتیوشا دارد که به فصل بهار، زمانی که «درختهای سیب و گلابی همه جا به شکوفه نشستهاند» به کرانهی پرنشیب رودی میرود و برای معشوق سربازش، در جبههی جنگ ترانهای میخواند و در انتهای متن به خانه بازمیگردد.
ارگ استالین
چند سال بعد از خلق این ترانه، ۱۴ ژوئیه سال ۱۹۴۱، آتشباری متشکل از ۷ «بی ام-۱۳-۱۶» مجهز به ۳۰۰۰ راکت، از فراز تپهای «پرنشیب»، تجمعی از نیروهای ارتش نازی در میدان شهر «رودنیا» را برای نخستین بار موشکباران کرد. در ذهن سربازان روسی بلافاصله تصویر «کاتیوشای» آوازهخوان، ایستاده بر فراز بلندایی با شیب تند، تداعی شد. برای سربازان آلمان نازی، آنهایی که جان سالم از آن جهنم به در بردند، تصویری کاملا متفاوت ایجاد شد. به گفتهی آنها، این یکی از وحشتانگیزترین خاطرات آنان در تمام مدت جنگ بود. هریک از این بازماندگان جنگ، صدای موشکها را به گونهای تشریح میکند: غرش، زوزه، نعره… از آنجا که این راکتاندازها در واقع یک سری ریل بودند که کنار هم گذاشته و راکتها بر روی آنها قرار میگرفتند، شباهت زیادی با لولههای ارگ کلیسا داشتند و از آنجا که این ارگ توسط سربازان استالین نواخته میشد، کاتیوشاهای روسی در میان سربازان ارتش رایش سوم، خیلی زود نام «ارگ استالین» را به خود گرفتند. ارگ استالین از همان آغاز بیش از آنکه توانایی تخریب فیزیکی و هدفگیری با دقت بالا را داشته باشد، سلاحی بود برای تخریب روحیه و ایجاد فضای رعب و وحشت: سلاحی برای تروریزه کردن.
«جاناتان کنریکوس»، سخنگوی ارتش اسرائیل میگوید، اکثر راکتهای شلیک شده در حملاتی که این روزها شاهدیم، در داخل نوار غزه تولید شدهاند؛ با فناوری که جمهوری اسلامی در اختیار گروههای تروریستی قرار داده است. بعضی از این راکتها از اجزایی ساخته شدهاند که هزینهی تهیهی آنها روی هم رفته شاید چیزی حدود ۱۰۰ دلار باشد. مایکل هرتسوگ از انستیتو واشنگتن هزینه تهیه اجزای لازم برای ساخت راکتهای سری «قاسم و القدس» را رقمی برابر ۲۵۰۰ دلار و حجم کل زرادخانه حماس را ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ راکت تخمین میزند. «راکتهایی که در داخل نوار غزه با تکنولوژی و کمک جمهوری اسلامی ساخته میشوند»، به گفتهی جاناتان کنریکوس، «یک ایراد بزرگ دارند: شلیککنندگان، توانایی تعیین مسیر پرواز و نقطهی اصابت این راکتها را ندارند. در اصل این راکتها مثل ارگ استالین عمل میکنند. هدف مشخصی را نمیزنند؛ تاثیر آنها بیشتر سیاسی و روانی است تا نظامی. هدف از بکارگیری این راکتها ایجاد فضای رعب و وحشت؛ هدف تروریزه کردن شهروندان است.» تقریبا ۲۰ درصد از کل راکتهای شلیک شده توسط حماس و جهاد اسلامی، پس از شلیک، به اهدافی در داخل غزه اصابت کردهاند. این یعنی نیروهای تروریست فلسطینی از روز دوشنبه تاکنون چیزی حدود ۶۰۰ راکت به مردم خود و خاک خود شلیک کردهاند. «این روزها ما شاهد رونمایی از تاکتیکی کاملا جدید از سوی حماس هستیم»، مایکل هرتسوگ توضیح میدهد،«با شلیک حجم عظیمی از راکتهای تیپ قاسم و القدس، راکتهای دستساز حماس و جهاد اسلامی، سیستم دفاعی گنبد آهنین، تا به سر حد توانایی مقابله رسانده میشود. سپس درست در رخنهای که در گنبد آهنین ایجاد میشود، در فواصلی معین، راکتهای نوع عیاش شلیک میشوند، که دقت و برد بیشتری دارند.» جمهوری اسلامی اجزای لازم برای ساخت این تسلیحات را از راههای گوناگون به گروههای تروریستی مستقر در نوار غزه میرساند: از راه دریا و توسط قایقهای ماهیگیری و یا از طریق سیستم تونلهای حفاری شده از راه مصر. «غزه شبیه یک جعبه سیاه است»، فابیان هینتس، تحلیلگر مستقل مسائل خاورمیانه تشبیه میکند؛ «اکثر راههای قاچاق کاملا ناشناخته هستند. در دهه ۸۰ (شمسی) راکتها و تسلیحات، ساخته و آمادهی استفاده، توسط سوریه و ایران از راه دریایی ابتدا به سودان و پس از آن توسط باندهای قاچاق اسلحه از راه مصر و صحرای سینا، از طریق تونلهای زیرزمینی به غزه وارد میشدند. جمهوری اسلامی و گروههای تروریستی راههای ارتباط و همکاریهای خود را توسعه دادهاند. آنچه جدید است این است که، جمهوری اسلامی به متحدان تروریستش آموزش میدهد، چگونه خودشان سلاحهای مورد نیازشان را بسازند.»
«ارگ استالین» تروریستهای غزه بزودی خاموش خواهد شد. اما فرماندهان سپاه، حزبالله و نیروهای نیابتی تحت امر رژیم در منطقه از روند این جنگ، در خصوص قابلیتهای دفاعی و ظرفیت بازدارندهی «گنبد آهنین» به فاکتورها و نتایج با ارزشی دست یافتهاند. نتایجی که به طور حتم با احیای برجام و افزایش توان اقتصادی، رژیم از آنها برای جنگی به مراتب خونبارتر و ویرانگرتر بهره خواهد برد. جنگی که نه تنها اسرائیل و خاورمیانه، بلکه بیش از همه اروپایی را، که این روزها در نقش منجی رژیم در مذاکرات وین ظاهر میشود، تهدید میکند.