همه چیز از آنجا شروع شد که نیروهای شبهنظامی عراقی وابسته به جمهوری اسلامی در زمان جنگ با داعش، سال ۲۰۱۴، برای اینکه بیشتر بیدار بمانند و هنگام انجام عملیات کمتر گرسنه شوند و یا بر ترس و وحشت خویش غلبه کنند، رو به مصرف متآمفتامین، «کریستال مت» یا همان ماده مخدر موسوم به «شیشه» آوردند. از همان زمان «شیشه» به «مخدر جنگجویان آزادی» معروف شد.
قاچاق شیشه از آن روزها آغاز شد و تا به امروز نیز در انحصار شبهنظامیان شیعه وابسته به جمهوری اسلامی قرار دارد. تنها در عرض ۹ ماه، از ژانویه تا سپتامبر سال جاری، ۱۹ میلیون قرص توسط پلیس عراق کشف و توقیف شد. بنا به ارزیابی کارشناسان از هر ۱۰ عراقی امروز یک نفر به شیشه معتاد است. فوریهی همین سال، «دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد» در گزارش خود، «اعتیاد به شیشه» در عراق را بزرگترین چالش پیش روی این کشور خواند.
«امروز شهر بصره را به عنوان کانون مصرف مواد مخدر در عراق میشناسند. علیرغم ثروت هنگفت نفتی، این کلانشهر جنوبی کشور در مسیر نابودی قدم برمیدارد. فقر و بیکاری بیداد میکند. هوای شهر آلوده و آب آشامیدنی آن غیرقابل مصرف است. مدیریت شهری ناکارآمد و فاسد است و هرآنچه که از تجارت نفت حاصل میشود به جیب عدهی اندکی سرازیر میشود» – این تصویر که در گزارش دیشب شبکه خبری آلمان از شهر بصره در عراق نقش بسته، شباهت حیرتانگیزی با واقعیتی دارد که جمهوری اسلامی در طی چهار دهه گذشته در خوزستان خلق کرده- «فقط قاچاق مواد مخدر است که در بصره حسابی گل کرده. به این خاطر که مرز با ایران نزدیک و رفت و آمد بلامانع است. در کشور بزرگ همسایه مقادیر عظیمی از مواد مخدر صنعتی، تحت نظارت و کنترل آخوندها تولید و به خارج صادر میشود.»
اکنون چهار دهه از آن روزهایی که خمینی «صدور انقلاب» را اینگونه تعریف میکرد میگذرد:
«ما که میگوییم انقلابمان را میخواهیم صادر کنیم، میخواهیم این را صادر کنیم، میخواهیم این مطلب را، همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما میخواهیم این را صادر کنیم. […] عراق با ما الان مدتهاست دارد حمله میکند و ما هیچ حملهای به آنها نمیکنیم. آنها حمله میکنند ما دفاع میکنیم. دفاع لازم است. ما میخواهیم که این انقلابمان را، انقلاب فرهنگیمان را، انقلاب اسلامیمان را به همهٔ ممالک اسلامی صادر کنیم. و اگر این انقلاب صادر شد، هرجا صادر بشود این انقلاب، مشکل حل میشود» و امیر- یک جوان عراقی- امروز با احتیاط و وسواس، گرد کریستالی را از کف دست خود داخل پایپی که خودش سرهم کرده میریزد. زیرش فندک میزند؛ گرد شیشه آب میشود و آرام راه میافتد. سپس دود بلند میشود: «یه کام ازش بگیری رفتی یه دنیای دیگه» امیر تعریف میکند: «همه آدما یهو میشن حیوون و منم میشم رئیس حیوونا. دیگه نه ترسی داری، نه چیزی؛ فقط انرژی. دیگه نه خواب لازم داری، نه خوراک»…[۱] عین همین معنویت اکنون بخش عظیمی از جوانان ایران را انقلابی کرده است.