روز جمعه، هفتم شهریور ۱۳۹۹ خبر مربوط به حکم اعدام جوان ورزشکار و کشتیگیر ایرانی نوید افکاری، یکی از معترضین مرداد ۹۷ توسط رسانههای مدافع حقوق بشر منتشر شد. همزمان جزئیات تکاندهندهای در رابطه با این حکم نیز در فضای مجازی انتشار یافت: نوید افکاری به همراه دو برادر دیگرش، حبیب و وحید تحت اسلامیترین و وحشیانهترین شکنجهها در مرحلهی دادرسی مجبور به اعتراف علیه خود شده بودند. خبرگزاری هرانا در همان روز جمعه بخشهایی از پرونده برادران افکاری در مراحل مختلف قضایی را در دسترس عموم قرار داد.
در میان این اسناد، نامه دستنویس نوید افکاری هم بود. در این نامه او از شکنجههایی که توسط مامورین معاونت آگاهی بر جسم و روح او اعمال شده بود پرده برداشته بود. او را نزدیک به دو ماه شکنجه کرده بودند. تقاضای معاینه پزشکی کرده بود. میگذارند ۳ ماه بگذرد تا آثار ظاهری شکنجه ناپدید شوند، سپس او را نزد پزشک قانونی میفرستند. با اینحال پزشک قانونی آثار شکستگی استخوان در ناحیه دست راست نوید را تایید میکند. نوید افکاری هیچ سوسابقه کیفری ندارد. پرونده نوید یک کمبود اساسی دارد. این کمبود چیزی نیست جز مدرک اثبات جرم. امری که حسن یونسی، وکیل نوید افکاری نیز به آن اشاره داشته:
در سرتاسر این پرونده قضایی هیچ شاهدی یافت نمیشود که متهم را در حال ارتکاب جرم دیده باشد و شهادت داده باشد. هیچ فیلمی از هیچ دوربینی نیست که افکاریها را در حال انجام عمل خلاف قانونی که به آنها نسبت داده میشود نشان دهد. برعکس: در تقریبا هر پاراگراف از اسناد منتشره میتوان به راحتی تناقض و یا نشانهای از تخلف در روند دادرسی یافت، که در هر دادگاه عادل دیگری در هر کشور آزاد دیگری، توسط هر وکیل دیگری، نوید افکاری و برادرانش را بلافاصله از اتهامات وارده خلاص و آنها را از هرگونه پیگرد قانونی رها میسازد.
همین واقعیات مربوط به پرونده نوید افکاری باعث شد که در کوتاهترین مدت موجی از اعتراضات در فضای مجازی به راه بیفتد. کاربران ایرانی در فضای مجازی و ورزشکاران متعددی از کشورهای مختلف به حمایت از نوید افکاری و در اعتراض به ظلمی که از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بر او رفته بود، کارزاری جهانی را ایجاد کردند که در حال حاضر لحظه به لحظه گستردهتر و پرقدرتتر میشود. آنچه که نوید در نامه کوتاه خود از زندان در شرح شکنجههایش نوشته بود، در گزارش تفصیلی سازمان عفو بینالملل که در خصوص اعمال شکنجه و آزار و موارد گسترده نقض حقوق بشر در زندانهای جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۱۲ شهریور منتشر شد، تصویری روشن، مستند و غیرقابل انکار پیدا کرد.
در این میان اما چهرههایی نیز پدیدار شدند که به حمایت از سکوت و لاپوشانی برخواستند؛ کسانی که خواهان خاموشی صدای اعتراض مردمی به ماشین اعدام جمهوری اسلامی هستند. کسانی که از بطن این ماشین برآمده و برای آن کار و فعالیت میکنند.
در حالی که جمهوری اسلامی جوانی بیگناه را به مسلخ میبرد، دغدغهی این چهرهها وجهه و چهرهایست که شفافسازی ابعاد این پرونده در افکار عمومی جهان از نظام مقدسشان ترسیم میکند: چهرهای سفاک، بیعدالت، نامشروع، غیرانسانی و ناقض حقوق بشر.
در ایران تشکیلاتی وجود دارد به نام «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات». کار این تشکیلات در نامش مشخص است: سازماندهی نیروها. سخنگوی «حزب ندای ایرانیان»، حسن یونسی، فرزند علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات در دولت خاتمی و مشاور ویژه حسن روحانی تا زمان بازنشستگی اجباریش، وکیل کنونی معترض محکوم به اعدام مرداد ۹۷، نوید افکاری، در زمانی که حزب متبوعش درخواست ورود به تشکیلات فوق را کرده بود، در مصاحبه با خبرگزاری فارس “هماهنگی” را در چشمانداز سیاسی اینگونه تعریف کرد: «…تلاش برای رسیدن به برخی اهداف سیاسی و حتی رسیدن ما به این اهداف، در صورتی که منجر به افزایش تنش و درگیری در میان جناحهای سیاسی کشور شود در نهایت دستاوردی ماندگار و پایدار نخواهد داشت. ما اصلاحاتی را ماندگار و پایدار میدانیم که در نتیجه نوعی اجماع و همگرایی بین جریانهای مختلف سیاسی حاصل شود.»
حسن یونسی شیفتهی یکپارچگی و هماهنگی و مخالف مخالفت و تنش بین جناحهای سیاسی است که در واقع عنصر حیاتبخش و روح هر نظام دموکراتیک و تکثرگراست.
حسن یونسی در مقام وکیل نوید افکاری، در وحله نخست وظیفه دارد که از حقوق موکلش در برابر دادستان و افکار عمومی دفاع کند. در این مقام وظیفهی او اثبات ادعاهای موکلش است نه دفاع از نظام قضایی:
یونسی در این متن کوتاه ابتدا “موکل” خود را که ماموریت دفاع از حقوق وی به او سپرده شده، به جایگاه “متهمین” تقلیل میدهد تا سپس شرح مکتوب شکنجهی موکلش را به یک “ادعا” مسخ سازد. حسن یونسی از که دفاع میکند؟ او وکیل دستگاه قضاست یا نوید افکاری؟
کمی پیش از حسن یونسی عمادالدین باقی، همجناح و یار قدیمی حسن یونسی در یک رشته توییت، قضیه را کمی بیرحمانهتر توضیح میدهد. باقی میگوید سکوت نه تنها جایز است، بلکه «بخت کامیابی» دارد. توصیهٔ وی خاموشی و انفعال است. او فعالان حقوق بشر و اپوزیسیون را به منفعت طلبی، بهرهبرداری شخصی و استفاده ابزاری از سرنوشت قربانیان نظام جمهوری اسلامی متهم میکند.
در همین راستا مهدی محمودیان با توییتی پا پیش گذاشته بود و پیش از آنکه پرونده نوید افکاری رسانهای شود فعالیت در دفاع از حقوقبشر را به «دکان» تشبیه کرده بود و کنشگران را به کاسب:
عمادالدین باقی ۵ توییت پراند تا در توییت پنجم دغدغهی اصلی خود را اینگونه فاحش در معرض قضاوت عموم قرار دهد:

باقی تلاش میکند تا راه «تشکیک احکام» اعدام را ببندد تا این احکام بدون مانع و بی سر و صدا اجرا شوند؛ «شکنجه و فشار» بدون امکان اثبات در محکمه بر زندانیان وارد شود، چرا که به باور وی یکی از معضلات ۴۱ سال نظام شکنجه و اعدام، باز بودن راه مطرح کردن وجود واقعیت شکنجه در بازداشتگاهها و به خصوص در مرحله بازپرسی است. دغدغهی باقی و همردیفان هماهنگش بر اساس اظهارات خودش، نه سرنوشت زندانیان، نه حقوق پایمال شده انسانها در جمهوری اسلامی، نه جان و جسم زخمخوردهی نوید افکاری و برادرانش است. او در پی تعالی و ترقی و رفع ایرادات ماشین اعدام است. دغدغهی باقیها، محمودیانها و یاران هماهنگ حفظ نظام است.