هرودوت در تواریخ، هنگامی که به تشریح جغرافیا و مردمان سرزمین لیبی باستان می پردازد سرنوشت قومی را حکایت میکند که روزگاری در خلیج سرت زندگی میکرده است، در همسایگی نسامونها و جرمنتیون. روزی این قوم از صحنه روزگار ناپدید میشود. هرودوت تعریف میکند چگونه: سلیان مردمی بودند که به دور از ساحل زندگی میکردند و از آنجا که باد سوزان جنوب مدتی بود که از دل صحرا به سوی این سرزمین وزیدن گرفته و تمام ذخایر آب این قوم را خشک کرد بود، سران و ریش سفیدان قوم برای یافتن راه چاره به مشورت نشستند. برای پایان دادن به خشکسالی و قحطی همه یکصدا بر آن شدند که به جنگ با «باد جنوب» بروند. هرودوت روایت می کند، همین که پای سپاه به صحرا رسید باد جنوب طوفانی از شن بپا کرد، چنان که تمام سپاه سلیان در چشم به هم زدنی به زیر خروارها خاک دفن شد. اینچنین بود که این قوم از صفحه تاریخ بشر محو شد.
دو هزار و پانصد سال بعد وقتی که ویروسهای هزاران بار ریزتر از شن از سرزمین چین به همراه طلاب تشنه فرقه شیعه به شهرها و آب و خاک ایران آورده شدند و در مدتی کوتاه سرتاسر کشور را آلوده کردند، حاکمان نادان و اسلامزده ی ایران برای مقابله با این ویروسها با تجهیزات نظامی به خیابانهای شهرها لشکر کشیدند. اسم این کار را گذاشتتند: «مانور دفاع بیولوژیک»! حاصل این لشکرکشیها شیوع بیشتر و سریعتر بیماری مرگباری بود که حال به یک همه گیری جهانی تبدیل شده بود.
به عملکرد رژیم در برابر شیوع کرونا تا به امروز که نگاه کنیم و تمامیت اقدامات و تدابیر اتخاذ شده را به شکل یک سیستم منسجم از رهیافتها و چاره اندیشیها بنگریم که در نهایت به کنترل و حل بحران می انجامد، متوجه میشویم که بسیاری از این تدابیر و اقدامات، غیر عقلانی و خارج از هرگونه سیستم و فاقد هر فایده ای بوده اند. برخی از آنها نه تنها بیهوده بودند بلکه به شیوع سریعتر بیماری هم دامن زدند. تعدادی دیگر از این تدابیر تنها در سطح رسانه ها مطرح شدند و هرگز عملی نشدند و کسی هم دیگر سراغ آنها را نگرفت.
قصد این نوشته کوتاه اشاره به اشتباهات بزرگ و کوچک نظام در مقابله با این بحران نیست، بلکه ترسیم خطوط اصلی از طرح شمایلیست که در حین این مقابله شکل گرفته است. حکومت به جنگ ویروسی رفته است که اکنون به عمق استراتژیک او دست یافته و هر روز بیشتر از روز پیش قربانی می گیرد. آنچه در برابر چشمان نظاره گر پدیدار میشود بیشتر از مجموعه فتوحات و یا شکستهاست. در این رویارویی توانایی ها و ناتوانایی ها، نقاط ضعف و کمبودها و همچنین روشها و راهکارهای رژیم در نبرد با یک تهدید جدی از درون نیز نمایان میشوند. رسم این طرح تلاش این خطوط است.
روز جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ خبری در رسانه های جهان به نقل از سرلشکر باقری، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی منتشر شد با این مضمون: ظرف ۲۴ ساعت مراکز تردد شهروندان در شهرهای سراسر کشور توسط نیروهای نظامی خلوت خواهند شد. با دخالت مستقیم نیروهای مسلح مردم از رفت و آمد در خیابانها و فروشگاهها و غیره منع خواهند شد و وضعیت سلامت آنها ظرف یک هفته یا حداکثر ۱۰ روز رصد خواهد شد. در همین خبر او وعده داد که ۱۰۰۰ درمانگاه ثابت و سیار نیروهای مسلح به امکانات درمانی کشور نیز افزوده خواهد شد. به این می گویند حکومت نظامی. رژیم اما همیشه از صدا کردن پدیده ها به اسم واقعی آنها گریزان بوده است. اما به هر حال، هیچ یک از این اتفاقات نیفتاد و هیچکدام از این وعده ها عملی نشد. در عوض مشخص شد که نظام در وضعیت کنونی توان سازماندهی کردن یک چنین عملیات گسترده در صورت بروز بحرانی مشابه، مانند آنچه در آبان ماه ۹۸ رخ داد را دیگر ندارد.
به همین دلیل بود که رژیم پس از آن تاریخ تمام نیروی خود را در گشودن چند جبهه دیگر در این نبرد متمرکز کرد. هماهنگی عملیات در این جبهه ها بر عهده نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه و دستگاههای امنیتی و قوه قضائیه بود. به جای رصد موارد ابتلا به بیماری، تمام نیرو صرف نظارت و کنترل آمار و اعداد مربوط به مبتلایان و فوتی ها میشد. ماشین تولید اخبار خوب روشن شده بود. جو امنیتی در تمام بیمارستانها حاکم شد. پرسنل حق تماس با اعضای رسانه بدون هماهنگی با نیروهای اطلاعاتی مستقر در مراکز درمانی را نداشتند. پلیس فتا شروع به تهدید و ارعاب فعالان اینترنتی و شهروندخبرنگاران و همه کاربران شبکه های اجتماعی کرد که اخبار و مشاهدات دنیای اطراف خود را مثل کاربران بقیه دنیا در صفحات شخصی خود انعکاس میدادند. چیزی نگذشت که رسانه ها خبر از دستگیریهای گسترده فعالان اینترنتی در سطح کشور منتشر کردند. تمام اطلاعات و اخبار باید تنها از یک درگاه کنترل شده به بیرون راه میافت و این شد که سریال نمایش روزانه وزارت بهداشت با هنرنمایی کیانوش جهانپور شکل گرفت. آمار ارائه شده توسط جهانپور ابتدا بیان جزئیات را حذف کرد: دیگر شمار مبتلایان و فوتیها به تفکیک استانها اعلام نشد. با این کار احتمال بروز خطا در آمار ساختگی را کاهش دادند. در جبهه دیگر قوه قضائیه حفظ ظاهر حقوقی و قانونی این عملیات و صدور احکام لازم برای دستگیریهای متقاعب را بر عهده داشت. طرح غربالگری وزارت بهداشت با همکاری سازمان ثبت احوال و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به شکل مجازی کلید خورد. نتیجه این همکاری لو رفتن اطلاعات شخصی میلیونها شهروند ایرانی در فضای مجازی بود. البته رشته رسوایی های وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به همینجا ختم نمی شد. پیشتر اپی که به سفارش این وزارتخانه توسط شرکت هوشمند ساخته و روانه بازار شده بود، یک بد افزار جاسوسی تشخیص داده شده بود و دو نسخه تقلبی از اپ تلگرام ساخته همین شرکت نیز منجر به فاش شدن داده های ۴۲ میلیون کاربر ایرانی شد. افتضاخات مربوط به وزارتخانه تحت سرپرستی آذری جهرمی پرده از ضعف دیگر رژیم برمیدارد: ناتوانی در ایجاد زیرساختهای ضروری برای اشراف کامل اطلاعاتی بر شهروندان.
با وجود تهدید و دستگیریهای گسترده، پزشکان، کارکنان مراکز درمانی و شهروندان دست از انعکاس وقایع به شکل مستقل در فضای مجازی برنداشتند. در زمینه شهامت مدنی میتوان از دکتر رحیم یوسف پور، پزشک متخصص داخلی اهل شهر سقز از استان کردستان را نام برد. دکتر یوسف پور پس از اینکه از سوی ماموران اطلاعات سپاه و پلیس فتا بارها به مرگ تهدید شد امروز دوشنبه ۱۶ فروردین به دادگاه احضار شد. دلیل این احضاریه نیز گزارشهایی هستند که او در صفحه اینستاگرامش از کار و مبارزه روزانه اش دربرابر ویروس کرونا به اشتراک میگذارد. مطابق آمار رسمی حکومت از فوت شدگان، در حوزه کاری دکتر یوسف پور۱۷۲ شهروند سقزی تا ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ جان خود را بر اثر ابتلا به بیماری کرونا از دست داده اند. حال اینکه دکتر یوسف پور که در دو بیمارستان شهر سقز سالها مشغول به خدمت است در روز ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ تعداد فوتیهای این شهر بر اثر ویروس کرونا را ۴ رقمی عنوان کرده بود:
و این یکی از نقاط ضعف قدیمی و بزرگ رژیم توتالیتر و سرکوبگر اسلامی است که علیرغم صرف سنگینترین هزینه ها و سالها تلاش موفق به برطرف کردن آن نشده است: فضای مجازی! اینترنت تبدیل به کابوس نظام شده است و در این کابوس زنان و مردان شجاعی هر شب خواب را از چشم دژخیم می ربایند.
Cover: Nowshad Arefin