لرستان، بوشهر، اصفهان، تهران، کردستان، آذربایجان شرقی، البرز و خراسان شمالی استانهایی هستند که در ۱۲ روز گذشته در پی شعلهور شدن اعتراضاتی که از پنجشنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۰ در استان خوزستان آغاز شدند، به صف استانهای معترض ایران پیوستهاند. ظهر روز گذشته، دوشنبه ۴ مردادماه، در نخستین روز پس از تعطیلی یک هفتهای استانهای تهران و البرز، شهروندان تهرانی، بدون هیچگونه فراخوان و برنامهی قبلی، در خیابان جمهوری به شکلی ضربتی دست به تجمع و اعتراض زدند.
مردم معترض در این تجمعِ ناگهانی که هستهی اولیهی آن در برابر پاساژ علاءالدین شکل گرفته بود، شعار میدادند: «مرگ بر دیکتاتور! رضاشاه، روحت شاد! از تهران تا خوزستان، اتحاد، اتحاد! خامنهای حیا کن، مملکتو رها کن! توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه! نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! رضاشاه، شرمندهایم!»
برخلاف ادعای خبرگزاری بیبیسی فارسی و خبرگزاری سپاهی فارس و دیگر رسانههای حکومتی و بر اساس گزارش شاهدان عینی به ایرانترو، هستهی اولیهی تظاهرات روز گذشته در تهران، نه در داخل پاساژ و در اعتراض به قطعی برق این مجموعهی تجاری، بلکه در بیرون از این ساختمان و با شعارهای ضد حکومتی شکل گرفت. خبرگزاری فعالان حقوق بشر هرانا نیز در گزارش امروز خود در این خصوص، ماجرا را از قول منبعی مطلع اینگونه شرح میدهد: «ابتدا تجمعی در خیابان جمهوری تهران با شعارهای ضد حکومت آغاز شد. سپس در پاساژ علاءالدین نیز پس از قطعی برق عدهای شروع به شعار دادن کردند.»
البته بیبیسی فارسی در جریان اعتراضات روزهای گذشته با انتشار گزارشات خلاف واقع، مستند کرده است که این خبرگزاری سعی در تقلیل سطح اعتراضات ضدحکومتی و مطالبهگری سیاسی مردم با هدف براندازی به مسائل صرفا اقتصادی و معیشتی دارد. و یا از طریق نشر روایاتی متناقض با واقعیت، تلاش میکند، اتحاد و همبستگی ملی ایجاد شده در میان مردم معترض ایران را شکسته و اعتراضات را به گفتمان گرایشهای تجزیهطلب آلوده کند. بیبیسی فارسی، تظاهرات هزاران شهروند تبریزی را به تجمع «چند صد نفری» تقلیل میدهد. کاربران ایرانی در فضای مجازی نیز به همان نسبت واکنشی بسیار شدید به این، آری، پروپاگاندای بیبیسی فارسی نشان دادهاند. در شبکههای اجتماعی، فعالان ایرانی از مبارزهای در دو جبهه صحبت میکنند، از طبیعت «ژانوسوار» کنش خود میگویند، که همزمان از یک طرف با یک نظام توتالیتر، بیرحم و تبهکار رودرروست و از طرفی دیگر با بازوهای رسانهای و تروریستی، با “صادراتیها” و آدمرباهای این نظام، در خارج از مرزهای ایران.
آنچه در تبریز “نگذشت”
گفتمان تجزیه، تنها از سوی پروپاگاندای رژیم و بیبیسی فارسی حمایت نمیشود. بررسی دستکم دو مطلب، در دو رسانه، با تیتری بسیار شبیه و با روایتی بسیار شبیهتر، نشان میدهد که تلاش برای انحراف و جهتدهی اعتراضات مردمی همگام با قصد «مصادرهی اعتراضات» از سوی گرایشهایی که اصولا فاقد پایگاه مردمی هستند، در جریان است.

در پی انتشار این روایاتِ جهتدار که به احتمال قوی از سوی یک منبع مشترک راه به این رسانهها پیدا کردهاند، تیم تحقیقی ایرانترو پیگیر ماجرا شد و با شاهدان عینی حاضر در صحنهی اعتراضات روز شنبه دوم مردادماه تبریز به گفتگو نشست. یکی از شاهدان عینی در پاسخ به سوال ما، که آیا مردم تبریز واقعا، آنطور که در برخی رسانهها ادعا شده، در پی فراخوان گروههای «گاماج» و «بیرلیک» و هشت گروه دیگر، آنروز به خیابانها آمدند، گفت: «این گروهها جایگاهی بین مردم ندارند. مردم تبریز اصلاً اینها را نمیشناسند. شنبه بین مردم پخش شد که امروز قرار است تجمعی برگزار شود. شرکت کنندهها هم بدون توجه به اینکه چه شخص یا گروهی فراخوان داده، برای حمایت از مردم خوزستان تجمع کردند. حالا شاید فرد با گروههایی قصد داشته باشند از این فضا بهرهبرداری کنند. اما چیزی که بود مردم کار خودشان را کردند.» از او در خصوص اینترنت و فضای حاکم بر شهر پس از اعتراضات پرسیدیم: «در روز تظاهرات (دوم مرداد) و روز بعد از آن اینترنت مختل بود. دوشنبه (دیروز) هم اینترنت کمی اختلال داشت. امروز را نمیدانم چون بیرون نرفتم ولی فضای شهر از روز دوم مرداد تا دیروز امنیتی بود و امروز هم احتمالاً امنیتی باشد. موتورسوارها در سطح شهر میچرخند تا فضای رعب حاکم باشد. البته فقط مسئله خوزستان نیست. مردم از این وضعیت چهل و دو ساله خسته شدهاند. در تمامی محافل و جمعهای دوستانه و خانوادگی تبریز صحبت از بیکفایتی جمهوری اسلامی و فلاکت مردم پس از انقلاب است.»
این شهروند تبریزی در شرح وقایع روز دوم مرداد از مشاهدات خود گفت: «تظاهرات مردمی بود در همبستگی با مردم خوزستان. تجمعات سمت بازار و دارایی بود. مردم شعار میدادند «آذربایجان اویاخدی، خوزستانا دایاخدی» البته چند نفر از عوامل رژیم سعی کردند شعارهای انحرافی را هم وارد کنند. این تعداد اندک از مردم جدا شدند و شعارهای انحرافی دادند. ولی مردم بیتوجه به اینها همان شعار بالایی را سر میدادند. خشم مردم بسیار بالا بود. حتماً از فیلمهای منتشر شده این را متوجه شدید.»
تنها چند ساعت پس از تجمع اعتراضی رعدآسا و ناگهانی تهرانیها، ظهر دیروز در خیابان جمهوری، مردم کرج در محله فردیس، حوالی ساعت ۹ شب در حمایت از شهروندان خوزستانی خود و در اعتراض به سرکوب و کشتار مردم و «اغتشاشگر» خواندن معترضان به خیابانها آمدند و شعار دادند: «از کرج تا خوزستان، اتحاد، اتحاد! ایرانی میمیرد، ذلت نمیپذیرد! نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم!» از آنجا که دیروز، چهارم مرداد، سالروز خیانت تاریخی سازمان مجاهدین خلق در طی عملیاتی که این سازمان «فروغ جاویدان» و برادران دینی این سازمان در رژیم جمهوری اسلامی «عملیات مرصاد» نامگذاری کردهاند، بود، فعالان سایبری این سازمان با پخش کلیپها و تصاویر قدیمی، یکبار دیگر همکار و دستیار ارتش سایبری و ماشین پروپاگاندای رژیم، مشخصا خبرگزاری فارس شدند.
تقریبا همزمان با پخش یک کلیپ قدیمی از کانالهای این سازمان در شبکههای اجتماعی، تیم رسانهای فارسنیوز دیشب، زیر پل سهراه گوهردشت فیلمی از آرامش شب در آن محل تهیه کرده و آماده داشت، که اندکی پس از نشر گستردهی کلیپ قدیمی، ساعت ۲:۲۹ دقیقه بر روی وبسایت خود منتشر کرد.
با طرحی نو براندازیم
اینترنت پس از گذشت ۱۳ روز در استان خوزستان همچنان قطع است. شبکهی «آیآردی» تلویزیون آلمان، در گزارش دیروز خود در خصوص گسترش اعتراضات در ایران، ضمن اشاره به شعارهای براندازانهی مردم در اعتراضات بر علیه نظام، نوشت که رژیم تهران به خبرنگاران این شبکه اجازه تهیهی گزارش میدانی مستقل از خوزستان را نمیدهد و امکان برقرای ارتباط از طریق اینترنت با شاهدان عینی و مردم خوزستان نیز برای کارکنان دفتر این خبرگزاری در تهران، به دلیل قطعی اینترنت ممکن نیست. از سوی دیگر روز گذشته ۵۵ خبرنگار مستقر در ایران طی انتشار بیانیهای از «سرکوب صدای اعتراض به حق مردم خوزستان و سرکوب صدای رسانهها» نوشتند: «[…]بعد از خاموش کردن صدای رسانهها، اینترنت را در خوزستان مختل کردهاند تا این بار مانع روایتهای مردم از روزگار سیاه خوزستان شوند.»
۱۲ روز تداوم و گسترش اعتراضات نه تنها در گسترهی جغرافیایی رو به رشد هستند بلکه در مقیاس زمانی نیز، همانطور که روز گذشته در جریان تظاهرات تهرانیها در ظهر و تجمع اعتراضی کرجیها در شامگاه همان روز شاهد بودیم، بر سرعت بروز و سرایت آنها به دیگر نقاط، روز به روز افزوده میشود. حال پس از گذشت ۱۳ روز و با مرور روند و چگونگی شکلگیری اعتراضات، کم کم «طرحی نو» ظاهر میشود که مکانیسم و دینامیکی متفاوت از حرکتهای اعتراضی خیابانی در گذشته دارد: اعتراضات برقآسا، بدون اطلاع قبلی، غیرقابل پیشبینی، با امکان وقوع در هر زمان و مکانی: یک پاساژ، ایستگاه مترو، پیادهروی خیابان و هرجای دیگر، با پراکندگی جغرافیایی به وسعت تمام ایران، از جونقان تا جمهوری. این اعتراضات ایدئولوژیک نیستند، تعلق به هیچ دسته و گروه و سازمانی ندارند؛ کمتر از همه در این میان به مجاهدین و جداییطلبها. اتحاد و همبستگی ملی در میان مردم به درجهای ارتقا یافته که مردم همه جا، فارغ از اینکه دانشجو، کارگر، بیکار، کارمند، بازنشسته، روستایی، حاشیهنشین، ترک، کرد، لر، عرب خوزستانی، بلوچ، فارس … و یا هر دستهبندی دیگری که باشند، یکدیگر را در ایرانی رو به نابودی به دست فرقهای جنایتکار مییابند. مردم شعارهایشان یکی، خواستشان یکیست: نه به جمهوری اسلامی. آتنا دائمی از زندان لاکان رشت «ستم بر اقوام و تبعیض و سرکوب» را «از مشخصههای بارز این حکومت» تعریف میکند، حکومتی «که هرگونه اعتراض به آن نیز همانطور که طی ۴۲ سال شاهدیم با خشونتی کمنظیر پاسخ» داده است. در نامهاش، آتنا «در کنار تمام اخبار تلخ و نگرانکننده» اما از «اتحاد باشکوه اقوام ستمدیده» به مردم مینویسد: «[…] باشد که با اتحاد بیشتر و فراگیرتر برای احقاق حقوق به حقمان تلاش و هرگونه استبداد و خفقان را خنثی کنیم…»