روز گذشته، پنجشنبه دوم دیماه ۱۴۰۰، معلمان و بازنشستگان با برپایی تجمع و سخنرانی در خیابانها و مقابل ساختمانهای وزارت آموزش و پرورش استانهای کشور، برای سومین بار در دوماه گذشته دست به اعتراض زدند. این تجمعات اعتراضی در پی فراخوان «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» شکل گرفت. طبق آخرین گزارش این شورا تجمعات در ۱۰۵ شهر ایران برگزار شدند. اجرا نشدن «طرح همسانسازی حقوق بازنشستگان»، مصوبه مجلس در خصوص «لایحه رتبهبندی معلمان» که معلمان آن را «سرهمبندی» میدانند، بازداشت و حبس فعالان صنفی معلم، فرسایش تدریجی آموزش رایگان و بالاخره تحمیل نیروی آموزشی آخوند به ساختار نظام آموزشی که معلمان آن را اصطلاحا «آموزش ایدئولوژیک» مینامند، از عمده مواردی بودند که معلمان در تجمعات دیروز، اعتراض شدید خود را نسبت به آنها ابراز کردند. اما شعار اصلی تجمعات دیروز معلمان، چنانکه از حجم انبوه فیلمهای منتشر شده در فضای مجازی برمیآید «معلم زندانی آزاد باید گردد» بود. به گفتهی محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان، بیش از صد فعال صنفی معلم در آستانهی برگزاری تجمعات به «نهادهای امنیتی احضار شده و مورد تهدید برای لغو تجمع قرار گرفتند.»:
در فیلمهایی که از تجمعات معلمان و بازنشستگان شیرازی در شبکههای اجتماعی منتشر شد، میتوان برخورد خشونتآمیز نیروهای انتظامی با معترضان را مشاهده کرد:
در شیراز چه اتفاقی افتاد؟
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان شب گذشته در شرح وقایع تجمعات شیراز، گزارشی منتشر کرد که تصویری واضحتر از آنچه دیروز در حین اعتراضات مسالمتآمیز معلمان و بازنشستگان این شهر رخ داد، به دست میدهد. طبق این گزارش اعضای هیئت مدیره انجمن صنفی فارس در هفتهی گذشته «تحت فشار بیسابقهای از طرف نیروهای امنیتی قرار گرفته بودند.»
بازتاب «روایت فارس» در رسانههای حکومتی
جستجو و بررسی نحوه و گستردگی بازتاب رسانهای اعتراضات روز گذشتهی معلمان در فضای رسانههای داخل ایران، وقت چندانی نخواهد گرفت. چراکه این رسانهها، اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، یا اعتراضات معلمان را اساسا پوشش ندادند و یا اگر هم نوشتند عینا گزارش رسانهی سپاه، «خبرگزاری فارس» را کپی پیست کردند و یا چند خط از “گزارش” این رسانه را به اختصار منتشر کردند.
ولی سرمشق خبرگزاری فارس برای تمام رسانهها چه بود؟
- چیزی از خواسته و شعار اصلی اعتراضات دیروز معلمان، یعنی آزادی معلمان و فعالان صنفی، در این به اصطلاح گزارش نمیتوان یافت.
- اعتراضات به ۱۲ استان تقلیل یافتهاند.
- مسئولان “پاسخگو” بودهاند و به مطالبات معلمان پاسخ دادهاند.
- تعداد شرکت کنندگان در اعتراضات کل کشور به ۵۵۰ نفر (مازندران ۲۰۰ نفر، تهران، اصفهان، کردستان، خوزستان و زنجان سرجمع ۱۵۰ نفر، یزد ۱۵۰ نفر) تبدیل شدهاند.
- شعارهای معترضان در شهر شیراز برچسب «ساختارشکنانه» میخورند.
- اعتراضات پایان یافته اعلام میشوند.
هیچ چیز این روایت حقیقت ندارد. همهاش دروغ است.
شعار اصلی معلمان از تبریز تا اهواز، در سراسر ایران آزادی معلمان زندانی بود:
آقای رضایی، یکی از فعالان معلم حاضر در تجمع روز گذشته در کرمانشاه، به شکلی بسیار روشن و صریح در خصوص دروغپردازیهای حاکمیت و رسانههای تحت امرش گفت: «ما سالهاست، فقط از شما دروغ شنیدهایم. دروغ قوت غالب شماست.» این فعال صنفی، بلندگوهای نظام را در سخنرانی خود «نوچههای قدرت» خطاب کرد و رو به آنها گفت: «ما خیابان را انتخاب کردهایم، چون شما دروغ میگوئید. دولت ایران، جزو ثروتمندترین دولتهای جهان است، اما ایرانی فقیر است. این سیاستهای اقتصادی شما ملت را به فقر و فلاکت نشانده است. ما صدای خودمان نیستیم؛ ما معلمان صدای این جامعه هستیم. ما برای فقر خودمان نمینالیم.[…] این پندار برای شما پیش نیاید که معلمان فقط برای افزایش حقوق خود تجمع میکنند. چنین نیست! شما با این دروغ بزرگ، که بودجه نداریم، سالهای سال است، به ما دروغ میگوئید. ما معلمیم. ما میفهمیم، خروجی این همه ثروت به کجا میرود. شما، بارها گفتهایم، از تمامی ایران ثروت ساختهاید. از نفت ثروت ساختهاید. از کوه ثروت ساختهاید. از جنگل ثروت ساختهاید. از نخل ثروت ساختهاید. از اعتیاد ثروت انباشتهاید. از تنفروشی ثروت انباشتهاید. اما آنچه نصیب ما شد فقر و فلاکت بوده»:
دروغ بزرگ «بودجه نداریم» همان دروغی بود که «نوچهی قدرت»، احمد زیدآبادی نیز در واکنش به اعتراضات به حق معلمان در یادداشت هفتهی پیش خود نوشته بود.
در کرمان، استانی که نشانی از آن در روایت خبرگزاری فارس یافت نمیشود، معلمی در اعتراض به «آموزش ایدئولوژیک» گفت: «اگر دانشآموزان دوست داشتند، آخوند به آنها درس بدهد، به حوزه میرفتند؛ نه به مدرسه!» این معلم کرمانی در خصوص جلوگیری از ورود آخوند به مدارس به همکاران خویش توصیه کرد: «در مقابل این تیر خلاصی که به نظام آموزشی در حال احتضار میخواهند بزنند، از ورود این آقایان به مدارس، به شدت و عملا خودتان جلوگیری کنید!»
شعری که این معلم شجاع اهل کرمان بیتی از آن را در نطق خویش خواند، «کاوه» نام دارد. شعری از «نیمتاج سلماسی»، شاعرهای از دوران جنگ جهانی اول:
ایرانیان که فرّ کیان آرزو کنند
باید نخست کاوه خود جستجو کنند
مردی بزرگ باید و عزمی بزرگ تر
تا حل مشکلات به نیروی او کنند
ایوانِ پی شکسته مرمت نمی شود
صد بار اگر به ظاهر وی رنگ و رو کنند
در اندلس، نماز جماعت شود به پا
در قادسیه چونکه به خون ها وضو کنند
آزادیت به دسته شمشیر بسته اند
مردان همیشه تکیه خود را بدو کنند
شد پاره پرده عجم از غیرت شما
اینک بیاورید که زن ها رفو کنند
نوحی دگر بباید و توفان وی ز نو
تا لکه های ننگ شما شستشو کنند
نسوان رشت، زلف پریشان کشیده صف
تشریح عیب های شما مو به مو کنند
دوشیزگان شهر اورمی گشاده رو
دریوزه ها به برزن و بازار و کو کنند
بس خواهران به خطه سلماس تا کنون
خونِ برادران همه سرخابِ رو کنند
اندر طبیعت است که باید شود ذلیل
هر ملتی که راحتی و عیش، خو کنند.[۱]