مسجد: محلی برای به زانو افتادن مسلمان؛ عبادتگاه.
ولی نه در ایران.
سبزهمیدان رشت، منطقهای که مسجد خورگامی در اعتراضات شامگاه ۳۰ شهریور در آنجا به آتش کشیده شد، دو مسجد را در فاصلهی چندمتری از هم در خود جای داده است. مسجد لاکانی و مسجد خورگامی. لاکانی ولی در آن شب هیچ آسیبی ندید. چرا؟ مسجد خورگامی یک ساختمان تازه تاسیس، شبانهروزی و تحت مدیریت افراد نظامی و در واقع پایگاه بسیج است؛ نیرویی که در اعتراضات سالهای گذشته به بازوی اصلی سرکوب و کشتار معترضان تبدیل شده است.
لانههای بسیج در جمهوری اسلامی اصولا در مساجد تعبیه میشوند. به گفتهی سردار پاسدار حیدر بابااحمدی، معاون بسیج محلات، در اسفندماه ۱۴۰۰: «بیش از ۳۳ هزار پایگاه از مجموع پایگاههای بسیج در داخل یا جوار مساجد هستند؛ رویهی غلطی در مقطعی شکل گرفت که برخی از پایگاهها در خارج از مساجد بنا شدند. اما در حال حاضر این رویه در حال اصلاح است و دستور داده شده که تا پایگاهها به مساجد برگردند.»

مدرسه: جایی برای دانش آموختن.
ولی نه در ایران.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، روز دوشنبه، ۲۸ شهریورماه با انتشار تصویری از دبستان دولتی رسالت واقع در شهر سقز نوشت: «آیا مدارس پایگاه سرکوباند؟»

شعلهی اعتراضات مردمی به قتل حکومتی مهسا امینی در آن دوشنبهی ۲۸ شهریور در بسیاری از شهرهای ایران از جمله سقز، تهران، رشت، سنندج، اصفهان، مشهد، دیواندره، کرج، کامیاران… برافروخته شده بود و تشکل صنفی معلمان خودش به پرسش مطرح شده در عنوان بیانیهاش پاسخ داد: «نیروهای یگان ویژه در برخی از مدارس شهر سقز مستقر شدند تا در صورت لزوم برای مقابله با اعتراضات مردمی، اقدام نمایند». در شبکههای اجتماعی ویدیوهایی از جابجایی نیروهای سرکوب و استفادهی آنها از مدارس به عنوان پایگاه منتشر شدند:
دو روز بعد، چهارشنبه ۳۰ شهریور، همین تشکل ویدیویی دیگر از مدرسهای دیگر در شهری دیگر منتشر کرد. توضیحِ تصویر، دیگر سوالی نبود: «مدارس را مکان استقرار کردهاند.» شکی نیست که این مکان دیگر مدرسه نیست؛ «پادگان» است.
این تشکل صنفی از معلمان میخواهد که اجازه ندهند، مدارس به پادگان تبدیل شوند. اما چگونه؟ آیا هنوز وقتِ اعلام اعتصاب نرسیده است؟ اگر امروز نه، پس کی؟
آمبولانس: وسیلهای برای حمل بیماران و آسیبدیدگان.
ولی نه در ایران.
شب گذشته خبر “بازداشت” حسین رونقی، یکی از منتقدان رژیم، توسط بستگان وی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. کمی بعد، حسین در ویدیویی توضیح داد که نتوانستهاند او را دستگیر کنند. به موقع از چنگ مامورانی که با «پنجه بوکس» و «آمبولانس» بدون حکم قضایی برای ربودن وی آمده بودند، گریخته بود:
یک شب پیش از آنکه در رشت قرارگاه بسیج خورگامی به دست مردم معترض طعمهی حریق شود، پروپاگاندای سپاه همزمان فیلم و خبر به آتش کشیده شدن یک آمبولانس به دست مردم در رشت را به شکل گسترده منتشر کرده بود.
در همان شب ویدیویی از نجات یک دختر از چنگ ماموران نیروی انتظامی توسط مردم معترض رشت در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد. این ویدیو در واقع همان «زندانِ سیار» را نشان میداد که رسانههای رژیم فیلم به آتش کشیده شدنش را پخش کرده بودند؛ اما از زاویهای دیگر و لحظاتی پیش از افتادن آن به دست مردم. ماموران رژیم، دختر را در داخل آمبولانس برای انتقال به بازداشتگاه حبس کرده بودند. این خودرو آمبولانس نبود. ماشین سرکوب بود:
در اعتراضات روزهای گذشته فیلمها و گزارشهای بسیاری در فضای مجازی منتشر شدهاند که سواستفادهی سیستماتیکِ رژیم از آمبولانس به عنوان «ابزار سرکوب» و جابجایی نیروهای مسلح رژیم را مستند میکنند.
«جناب آقای گلپرست
مدیر عامل محترم شرکت همراه سیر»،
این کلمات آغاز نامهای بودند که از سوی معاونت بازرگانی شرکت هواپیمایی ماهان در سال ۹۹ ارسال شده بود. شرکت «همراه سیر» یا «همره» وجود خارجی نداشت. صوری بود. استتاری برای سپاه قدس. این نامه و بسیاری از مدارک دیگر در جریان هک وبسایت و دیتابیس ماهانایر توسط هکرهایی که خود را «هوشمندان وطن» نامیده بودند، نشان میدادند که سپاه پاسداران از ماهانایر به عنوان ابزاری برای نقل و انتقال نفرات و همچنین تسلیحات نظامی به دیگر نقاط دنیا استفاده میکند. هواپیما به عنوان استتار. مسافر به عنوان «سپر انسانی».
بهرهبرداری از امکانات هواپیماهای مسافربری توسط سپاه قدس سالها پیش از این هک، مهرماه سال ۱۳۹۰، منجر به تحریم ماهانایر از سوی وزارت خزانهداری آمریکا شده بود. هواپیمایی ماهان در پوشش حمل و نقل مسافر، از امکانات و هواپیماهای خود برای جابجایی ادوات نظامی، تروریستهای آموزشدیدهی سپاه و اعضای حزبالله لبنان به مقاصد مختلف در خاورمیانه و همچنین به خاک ایالات متحده آمریکا استفاده میکند− بهرهبرداری نظامی از یک ساختار مدنی؛ این دلیل تحریم ماهان ایر بود.
اینکه «در جمهوری اسلامی هیچ چیز سر جای خود نیست»، صرفا رسمِ یک «وضعیت» نیست؛ بیان یک «ساختار» است. جمهوری اسلامی در تمامیت خود پدیدهای کژ است؛ انحرافی ساختاریست که به موجب آن
مسجد: پایگاه بسیج،
مدرسه: پادگان،
آمبولانس: نفربر نظامی برای سرکوب و کشتارِ مردم،
هواپیمای مسافربری: ابزار جنگ و سپر انسانی تروریستها،
روضهخوان: سیاستمدار و شهردار و قاضی و تاجر،
جلاد: رئیسجمهور … و «دیانت عین سیاست» شده است.
نابود باد این کژی