پس از سه روز کما در بیمارستان کسری تهران، مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز بعدازظهر امروز جمعه، ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱ بر اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم ماموران گشت ارشاد درگذشت. کشته شدن مهسا به دست ماموران، پس از دستگیری خشونتآمیز و انتقال وی به بازداشتگاه وزرا، باعث برانگیخته شدن خشم و اعتراض مردم در فضای مجازی و همچنین در سطح شهر شد. از شب گذشته کاربران ایرانی گزارشهایی از جو امنیتی حاکم در بیمارستان کسری در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بودند. امروز بعدازظهر تصاویر و ویدیوهای منتشر شده در رسانهها و اینترت از پادگانی شدن محوطه بیمارستان و خیابانهای اطراف آن حکایت داشتند.
آنچه در پی میخوانید، دو گزارش کوتاه ارسالی به ما از جو حاکم در خیابانهای اطراف بیمارستان کسری است، جایی که مهسا امینی از شامگاه سهشنبه، میان مرگ و زندگی در آن بستری بود.

«حدودای ساعت ۱۰:۳۰ شب رفتیم به طرف بیمارستان کسری. از کوچههای فرعی تعداد زیادی مامور موتورسوار به سمت بیمارستان میرفتن. جمعیت پراکندهای روبروی بیمارستان بودن. بین جمعیت ماموری دیده نمیشد. ولی چند نفر لباس شخصی همه رو پراکنده میکردن تا یکجا جمع نشن. همینطور که رد میشدیم یه خانمی شروع کرد به فریاد زدن که :«تو حق نداری دست به من بزنی». یه مامور با باتوم سریع از ماشین پیاده شد و اومد سمت جمعیت. ما هم هجوم بردیم سمت اون خانم که نگیرنش و نزننش. من از پشت سر داد کشیدم: «جاکشای وحشی!»
مامور لباس شخصی برگشت و فحش داد و ما رد شدیم، دور زدیم تا از جلوی در بیمارستان رد بشیم ولی کل پیادهرو پر از مامور بود و اصلا نمیشد رد بشی. اون طرف خیابون لباس شخصیها مردم رو به سمت خیابون فرعی هل میدادن. یه خانم میانسال ایستاد به یکی از مامورها که کت تنش بود گفت «من سه تا دختر دارم، من نمیخوام چنین بلایی سر دخترام بیاد!» مرد مسن لباس شخصی گفت من خودم دوتا دختر دارم نه اصلا چنین اتفاقی تکرار نمیشه و… که یه پسر جوون عصبانی اومد و به اون خانم میانسال گفت: «خانم شما اصلا از ماجرا خبر نداری فقط حرف میزنی. این دختر تا بحال سه بار به خاطر مشکل قلبی بستری شده بوده.»
اینجا دیگه نتونستم تحمل کنم فریاد کشیدم: «غلط کردی جاکش حرومزاده دروغگو!» همینجور فریاد میزدم و فحشامو تکرار میکردم که مامورها عصبانی شدن و شروع کردن لگد زدن، همسرم اومد جلوم و لگدها به اون خورد. همون لحظه جو ملتهب شد و مردم شروع کردن به شعار دادن: «مرگ بر ستمگر، مرگ بر خامنهای» و داخل خیابون فرعی دویدیم ولی سعی کردیم از هم جدا نشیم تا جاییکه مطمئن شدیم دیگه مامورها دنبالمون نمیان.»

«حدود ساعت ۶ بعداظهر رسیدم سر وزرا. همزمان شد با رسیدن ونهای نیرو انتظامی و پیاده شدن تعدادی مامور با باتوم.
نتونستم برم سمت ساختمان وزرا. برای همین رفتم سمت بیمارستان.
جلوی بیمارستان این بار تعداد زیادی مامور نیروی انتظامی و لباس شخصی بود.
چیزی که خیلی چشمگیر بود، تعداد مامورهای زن چادری بود.
لحظهای که رسیدم با مردم درگیر بودن و خیلیها رو با باتوم زدن و چند نفری رو سوار ون سفید کردند.
اجازه جمع شدن جمعیت رو نمیدادن و به ناچار مردم تو خیابونهای فرعی تو گروههای ۵ و ۶ نفره جمع بودن. چند نفر لباس شخصی هم مشغول فیلم و عکس گرفتن از مردم بودن.»
همزمان با تنظیم این مطلب، سازمان مردمنهاد نتبلاکس که آزادی اینترنت و اختلالات آن را در سطح جهان رصد میکند از «قطعی قابل توجه اینترنت در تهران» اطلاع داد: