33.9 C
Tehran
دوشنبه 15 خرداد 1402

سم به اختیار نظام

نگاهی به پراکنش حملات شیمیایی اخیر به دانش‌آموزان و نیم‌نگاهی به سیاست «جوانی جمعیت» رژیم

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی...

مسئولیت شهروندی در دموکراسی− شاهزاده در گفتگو

در آخرین روز «کنفرانس امنیتی مونیخ» که از جمعه،...
خانهاعتراضاتاعتصاب انقلابی، اعتصاب ولایی
اعتصابات سراسری

اعتصاب انقلابی، اعتصاب ولایی

«من از مردم ایران تشکر می‌کنم که اعتراضات را سیاسی نکردند و رنگ و بوی آن، اقتصادی و معیشتی است.» سال ۱۴۰۱ بود، دوم تیرماه. وقتی حسن لطفی، عضو مجلس دهم و فعلی اینها را گفت، رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران پیش از این تشکر، دست به اعتصاب زده بودند، بازاریان و کسبه در چندین شهر کشور بارها به خیابان آمده و تجمعات اعتراضی برگزار و اعتصاب کرده بودند. کارگران پیمانی داربست‌بند شاغل در فاز ۱۴ عسلویه و پتروپالایش کنگان دست از کار کشیده بودند.

یک سال بعد، خامنه‌ای:

«البته یک اعتراض‌هایی در محیط کارگری وجود داشته، بعضی از این اعتراضات تا آنجایی که حالا بنده خبر دارم، اعتراض‌های به‌جایی بوده؛ اعتراض به تاخیر حقوق، اعتراض به واگذاری غلط. […] این کمک به نظام است، این آگاه کردن نظام است. […] بنده در جریان تعدادی از این قضایا از دور و نزدیک قرار داشتم. جامعه کارگری با دشمن مرزبندی کردند، نگذاشتند از این اعتراض در فلان قضیه و فلان مجتمع که اعتراض کردند، دشمن استفاده کند؛ [گفتند] به این کار اعتراض داریم، اما از دشمن هم بیزاریم، با نظام هم رفیقیم، همراهیم، حرکت کارگری این است.»
دو روز پیش، ۹ اردیبهشت، وقتی خامنه‌ای اینها را گفت،‌ کارگران پیمانی و پروژه‌ای در بیش از صد شرکت و مرکز صنعتی در مناطق مختلف ایران، در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، در نیروگاه‌ها و معادن مس یک هفته بود که در اعتصاب به سر می‌بردند.

دور جدیدی از اعتصابات کارگری که به نام «کمپین ۱۴۰۲» و «کمپین ۲۰۱۰» در اعتراض به عدم افزایش دستمزد و وضع فاجعه‌بار معیشتی کارگران آغاز شده بود روز به روز گسترده‌تر می‌شد؛ اعتصاباتی که همچنان ادامه دارند.
حسن لطفی و علی خامنه‌ای در تعریف «حرکت کارگری» مورد تائید نظام این نکته‌ی مهم را بسیار واضح بیان می‌کنند که: اعتراض صرفا صنفی/معیشتی، اعتراضی که محتوای آن محیط کار را ترک نمی‌کند، درگیر مشکلات جامعه نمی‌شود و نسبت به وقایع کوچه و خیابان بی‌تفاوت است «رفیق» نظام است، اعتصاب ولایی‌ست. و در مقابل اعتراضی که قادر به ضربه زدن −اعتصاب یعنی دستیابی به خواسته‌های برحق از طریق ضربه زدن، از طریق ایجاد اختلال− و تحقق خواسته‌های کارگری‌ست اعتراضی سیاسی‌ست، اعتصاب انقلابی‌ست. خامنه‌ای، بنا به تجربه‌ی ۵۷ به خوبی می‌داند، «اعتصاب سیاسی» تا چه حد بقای نظام را به خطر می‌اندازد.

نیویورک‌تایمز، ۲۲ آبان ۱۳۵۷:

«اعتصاب ۳۵۰۰۰ کارگر و کارمند شاغل در صنعت نفت ایران، تولید را از ۲۶ مهر تا کنون فلج کرده است. سخنگویان شرکت ملی نفت ایران اظهار داشتند که تولید روزانه هم‌اکنون مقداری کمتر از دو میلیون بشکه است، که این میزان، یک سوم تولید کشور در زمان عادی‌ست. […] کاهش تولید نفت هزینه‌ی سنگینی برای ایران، دومین کشور صادرکننده نفت در جهان دارد. ایران روزانه بیش از ۶۰ میلیون دلار درآمدهای صادراتی خود را از دست داده. تولید روزانه‌ی این کشور به طور معمول معادل ۵,۷ میلیون بشکه در روز  است. کارکنان نفت خواهان افزایش دستمزد، آزادی تمام زندانیان سیاسی، پایان حکومت نظامی و اخراج خارجی‌ها از عملیات نفتی هستند. دولت پیشنهاد افزایش حقوق به میزان ۲۲ درصد و همچنین کمک هزینه‌ی مسکن بیشتر به آنها داده.»
وقتی این گزارش در نیویورک‌تایمز چاپ شد، «اعتصابات» در ایران بیش از دو ماه بود که تغییر ماهیت داده بودند: از اعتصاب صنفی به «اعتصاب انقلابی».

تاریخ دقیق این تغییر کیفی و شکلی در جنبش کارگری آن روزها، مصادف بود با ۱۷ شهریور ۱۳۵۷. یدالله خسروشاهی، از سازماندهان اعتصابات کارگری نفتگران در آن روزها، تعریف می‌کند که اعضای کمیته اعتصاب در ۱۷ تیرماه ۵۷ در نامه‌ای به شرکت ملی نفت ایران مهلتی دو ماهه برای رسیدگی به مشکل مسکن کارگران شاغل در پالایشگاه نفت تهران داده بودند و در این نامه هشدار داده شده بود که اگر ظرف ۲ ماه به مشکل آنها رسیدگی نشود، در مقابل شرکت نفت به همراه خانواده چادر خواهند زد. ۱۷ شهریور مصادف شد با روز اتمام مهلت. در تهران حکومت نظامی برپا شده بود و وقایع میدان ژاله رقم خورد: «تعداد ۲۰۰ نفر از کارگران همراه خانواده، مقابل شرکت نفت چادر زدند. دو شب ماندند. چون حکومت نظامی بود، مسئول حکومت نظامی شهرری  که یک تیمسار بود به همراه چند کامیون و تانک به مقابل پالایشگاه آمدند و کارگران را تهدید کردند که اگر نروید ما حکم تیر داریم و شما را می زنیم.  کسی توجه نکرد تا اینکه میله چادرها را کندند و سر خانواده‌ها خراب کردند و همه چادرها را سوار ریو کردند و در شهر خالی کردند. این مسئله روز 19 شهریور بود که اعتصاب رسمی کارگران پالایشگاه تهران همان روز شروع شد.»

خواسته‌های کارگران در آن روز دیگر به افزایش حقوق و کمک هزینه‌ی مسکن خلاصه نمی‌شد.

ناگفته نماند که کارکنان شرکت نفت و کلا افراد شاغل در صنعت نفت پیش از بهمن ۵۷ در مقایسه با کارگران و کارمندان بخشهای دیگر اقتصاد ایران، شرایطی به مراتب بهتر داشتند. به طور مثال در اوایل دهه‌ی ۵۰ میانگین حقوق یک فرد شاغل در صنعت نفت، ساعتی ۸۲,۷ ریال در بخش استخراج و ۶۷,۶ ریال در پالایشگاه‌ها بود. در صنعت دخانیات این میانگین برابر با ساعتی ۳۷,۵ ریال و در صنایع ریسندگی و پارچه میانگین حقوق یک کارگر ساعتی ۱۲,۹ ریال بود. در مجموع، کارکنان نفت حقوق بازنشستگی بیشتر و امنیت شغلی بهتر، تسهیلات بانکی بهتر، مزایای شغلی و امکانات رفاهی و تفریحی بیشتری نسبت به سایر مشاغل داشتند. از این منظر آنها در واقع دلیلی برای اعتصاب نداشتند. همین واقعیت نیز نشان می‌دهد که «وضع معیشت» به تنهایی نمی‌تواند محرک اعتصابات باشد.

در خصوص پیشینه اعتصابات بیشتر بخوانید

دگردیسی حرکت کارگری

اما اتفاقی که در شهریور ۵۷ افتاد یک همزمانی در دو جریان اعتراضی مجزا بود که به واسطه وقوع در یک نقطه‌ی جغرافیایی در هم ادغام و کیفیت جدیدی از اعتصاب را پدید آوردند: اعتصاب انقلابی.
از آن ۱۹ شهریور تا صدور اعلامیه‌ی «سندیکای مشترک کارکنان صنعت نفت ایران»، ۲۴ آذر ۱۳۵۷، که با این کلمات پایان می‌یافت، راه درازی نبود:

«ادامه اعتصابات و مبارزات دمبدم ما در کوچه و خیابان، در کارخانه و اداره، در صحنه‌های پیکار رودرروئی و فریادهای کوبنده شبانه از پشت‌بام خانه‌ها و سرانجام راهپیمایی شکوهمند و بی‌نظیر ما با آن نظم انقلابی و تشکیلاتی اینک توجه جهانیان را به قدرت و اراده خلل‌ناپذیر ملت ایران جهت دگرگون ساختن نظام موجود و استقرار نظام عادلانه ملی جلب کرده و لازم است تا با ناچیز شمردن تهدیدات و اشکال‌تراشی‌های رژیم حاکم، دشمن را هرچه بیشتر در موضع ضعف و خفت قرار دهیم.»

با اینکه تشکلات کارگری دو عامل مهم «اشتراک جغرافیایی» و «همزمانی» با اعتراضات خیابانی را برای تغییر ماهیت «اعتصاب ولایی» به «اعتصاب انقلابی» در سال ۱۴۰۱ در سازماندهی لحاظ نکردند، اما اکنون در جریان این دوره از اعتصابات که از روز جمعه، یکم اردیبهشت‌ماه آغاز شده است، می‌بینیم که این تغییر ماهیت در متن اعتصابات رخ داده.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» در نخستین روز اعتصابات، جمعه ۱ اردیبهشت در بیانیه‌ای نوشت: «با قدرت وارد اعتصاب شویم» و در متن بیانیه مطالبات کارگران را اینگونه جمع‌بندی کرد: «افزایش ۷۹ درصدی دستمزدها و بیست روز کار و ده روز تعطیلی جهت داشتن فرصتی برای بودن با خانواده‌ها در مطالبه فوری ما کارگران پروژه‌ای در این اعتصابات است و در عین حال ما پیگیر دیگر مطالبات پاسخ نگرفته خود از جمله کوتاه شدن دست پیمانکاران مفتخور، بهبود وضع خوابگاه‌ها و بالا بردن استاندارد آنها در حد قابل قبول و ایمنی محیط کار هستیم.»

اگر چه این بیانیه «محیط کار را ترک نمی‌کرد» و وارد جامعه غیرکاری نمی‌شد، اما به ده روز نکشید که همین تشکل، همراه با ۱۴ «تشکل صنفی و مدنی» دیگر در قطعنامه‌ای مطالبات دوازده‌گانه‌ای را مطرح کردند که «با آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی» آغاز می‌شد و با «آزادی بی‌قید و شرط عقیده و بیان و اندیشه، مطبوعات، تحزب، تشکل‌های محلی و سراسری صنفی و مردمی، اجتماعات، اعتصابات، راهپیمایی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های صوتی و تصویری» پا به دنیای بیرون از محل کار می‌گذاشت و در ادامه با فهرست کردن خواسته‌هایی چون: لغو  اعدام و قصاص و «ممنوعیت هر قسم شکنجه روحی و جسمی»، برابری حقوق زنان با مردان در تمامی عرصه‌ها، «جرم زدایی از همه تعلقات و گرایشات جنسیتی»، عدم دخالت مذهب در سیاست و قوانین، «عادی‌سازی روابط خارجی با همه کشورهای جهان، ممنوعیت دستیابی به سلاح اتمی»، «ممنوعیت کار کودکان و تامین زندگی و آموزش آنان» و «پایان دادن به تخریب‌های زیست محیطی» به «حرکت کارگری» ماهیتی کاملا انقلابی داد.

کارگران و اصناف گفتند: «ما اعتراض داریم». با نظام «رفیق» نیستیم و از آن «بیزاریم». با مردم «همراهیم. حرکت کارگری این است.»

تازه‌ها

مطالب برگزیده

اعتراف و انضباط

۳ تولید ویدیویی از "اعترافات" زنان بازداشت شده در ظرف ۴...

از لایه‌های اختفا- قرارداد ۲۵ ساله با چین

اختفای متن قرارداد ۲۵ ساله با چین، بخشی از توافقنامه و تعهدی است که جمهوری اسلامی بر خلاف منافع و اراده‌ی ملی و به نفع و خواست کشور بیگانه به آن تن داده است

از اقدامات فعال و احمقان مفید

پروپاگاندا نه جادوست و نه دیوی که قادر به تغییر واقعیت و انجام هر کاری باشد. مهمترین عامل موفقیت و یا ناکامیش نه در درون خود ماشین، که جایی بیرون از آن، روبروی آن قرار گرفته؛ بدون آگاهی از نقش کلیدی خود

مجاهدین خلق: دستیاران بازجوهای رژیم – برای حامد قره اوغلانی

سازمان مجاهدین بداند: با مصادره‌ی نام و تصویر بازداشت‌شدگان و همکاری در پرونده‌سازی با بازجویان رژیم اسلامی، خود را در برابر جنبش براندازی قرار می‌دهد