27.8 C
Tehran
یکشنبه 7 خرداد 1402

کُشتن برای روسری− این بار در ماهان کرمان

بعدازظهر روز گذشته در منطقه گردشگری باغ شاهزاده در...

سم به اختیار نظام

نگاهی به پراکنش حملات شیمیایی اخیر به دانش‌آموزان و نیم‌نگاهی به سیاست «جوانی جمعیت» رژیم

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی...
سحر
سحر
اگر امروز نتوانم موی خود را محکم بگیرم و خویش را از این باتلاق بیرون بکشم، بی تردید هم خودم و هم اسبی که سوار بر آن در راهم، هر دو غرق خواهیم شد.

دیدگاهتان را بنویسید

Please enter your comment!
Please enter your name here

انتخابات در ایران – و نه تنها انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، بلکه تمامی انتخاباتی که از بهمن ۵۷ تا به امروز برگزار شده؛ به ویژه نخستین آنها، یعنی همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین سال ۱۳۵۸، پس از آنکه خمینی  به امامت رسیده بود، دادگاه‌های انقلاب برپا شده و ماشین اعدام با سرعت و توحش تمام براه افتاده بود و مسئولان و مقامات «رژیم سابق» را در راهروهای دادگاه‌ها، پشت‌بام مدارس و کوچه و خیابان‌های شهر به قتل می‌رساند، پس از آنکه چیزی از «رژیم سابق» باقی نمانده بود تا به «همه‌پرسی» گذاشته شود و جمهوری اسلامی در خون و جنون جاری شکوفا شده بود؛ بر روی «تعرفهٔ انتخابات رفراندم» به خط نستعلیق «تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی» را با «آری» به رنگ سبز سیدی و «نه» به قرمز شمری چاپ کردند و دست مردم دادند، یعنی زمانی که «انتخاب» دیگر هیچ موضوعیت و «تغییر» هیچ امکانی نداشت – بله، انتخابات در ایران نه ابزاری سیاسی برای ایجاد تغییر، بلکه ترفندی برای تثبیت و تداوم بوده، هست و در ۲۸ خرداد پیش رو نیز خواهد بود.

جمله‌ی مشهور «اگر قرار بود انتخابات چیزی را تغییر دهد، ممنوع می‌شد»، در مورد نظام جمهوری اسلامی به یک واقعیت تاریخی بدل شده است. حکومت به گونه‌ای معماری شده که هر آنچه پتانسیل ایجاد تغییر و تحول در خویش دارد (شورای نگهبان، ولایت فقیه، رئیس قضا…) انتصابی و غیر انتخابی و هر چه که به انتخابات گذاشته می‌شود (ریاست جمهوری، خبرگان، مجلس شورای اسلامی…) از قدرت ایجاد تغییر تخلیه شده، به طرز مضحکی نمایشی شده است. دو روز پیش، سه‌شنبه ۱۸ خرداد، علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی اعلام کرد: «سیاست هسته‌ای ایران با تغییر دولت دچار دگرگونی نخواهد شد». سیاست هسته‌ای تنها سیاستی نیست که خارج از محدوده‌ی دولت و اختیارات و تغییراتش قرار دارد. «سیاست خارجی» در کل، به گفته‌ی علی خامنه‌ای «در وزارت خارجه تعیین نمی‌شود». قوای مسلح (اعم از ارتش، سپاه، بسیج، یگان‌های سرکوب و نیروهای شبه‌نظامی در داخل و خارج از کشور) کاملا خارج از اختیارات دستگاه دولت قرار دارند و بنابراین با تغییر دولت نیز دگرگون نمی‌شوند. لیست نهادها، سازمان‌ها و دستگاه‌های حکومتی «تغییرناپذیر» بسیار بلند است. حتی «وزارت اطلاعات»، که به ظاهر بخشی از دولت را تشکیل می‌دهد، به قول حیدر مصلحی، وزیر اسبق این وزارتخانه «وزارت نظام است، نه وزارت دولت».

انتخابات در ایران فرصتیست برای تثبیت نظام و دفع امکان تغییر. این واقعیت امروز برای اکثریت مردم ایران سیاه، تلخ، اما روشن و واضح شده است. نتایج نظرسنجی‌ها در خصوص نرخ مشارکت در انتخابات پیش رو ضمن تائید ورشکستگی سیاسی نظام در جلب اعتماد مردم، گویای واقعیتی دیگر نیز هستند: اینکه اینبار ندادن رای، نه از سر انفعال و بی‌تفاوتی، نه فقط از ناامیدی و یاس، نه از “سردی تنور انتخابات”، بلکه به عنوان اعتراضی فعالانه، آگاه و مدنی شکل می‌گیرد: بایکوت! و اینطور که به نظر می‌رسد، صدای این اعتراض به گوش ناظران و رسانه‌های خارج از ایران نیز رسیده است. مارکوس واگنر، پژوهشگر اتریشی در مقاله‌ای تحت عنوان «انتخابات ۲۰۲۱: توهم غربی “تندروها” و “میانه‌روها” در ایران» با صراحتی کم‌نظیر در رسانه‌های آلمانی‌زبان می‌نویسد: «تنها غرب است که هنوز به این افسانه باور دارد. در دولت “اصلاحاتی” روحانی، پیگرد و اعدام مخالفان و همچنین تهدید اسرائیل به نابودی، مواردی روزمره بودند، درست مثل همکار پیشینش، محمود احمدی‌نژاد؛ و همینطور محمد خاتمی، یک سیاست‌مدار «معتدل» دیگر، که در دوره‌ی ریاست جمهوری‌اش خبرنگاران و مخالفان رژیم را اعدام می‌کرد و علنا از منکر فرانسوی هولوکاست، روژه گارودی حمایت می‌کرد.[…] فریاد و شعار بر علیه جمهوری اسلامی و برای سرنگونی آن در جریان اعتراضات خیابانی، دیگر مواردی کمیاب نیستند. با توجه به این وقایع، بسیار عجیب است که هنوز ناظران و تحلیل‌گران انتخابات ریاست جمهوری ایران، نگاهشان را همچنان امیدوارانه به نیروهای “معتدل” و “اصلاح‌طلب” دوخته و از آنان امید ایجاد تغییرات بنیادین دارند. […] اینکه بر اساس نظرسنجی‌ها نرخ مشارکت اینبار ناچیز خواهد بود، امری که تعداد نسبتا اندک ثبت‌نام کنندگان داوطلبان ریاست جمهوری تائیدکننده‌ی آن است، می‌تواند از یک سو به دلیل وضعیت بد اقتصادی کشور در پی بحران اقتصادی و کرونا باشد. از سوی دیگر اما بخش مخالف نظام در ایران، بدون هیچ‌گونه تردیدی، به آنچه که در غرب تبدیل به تعبیری در انتقاد حکومت شده، کاملا آگاه است: اگر قرار بود انتخابات چیزی را تغییر دهد، ممنوع می‌شد – بخصوص در ایران.»

بایکوت انتخابات در شرایط امروز جمهوری اسلامی، ضربه‌ای سنگین به ارکان نظام وارد خواهد آورد و کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان رژیم، بهتر بود اظهار نظرش در خصوص تبعات عدم مشارکت مردم در انتخابات ۲۸ خرداد را به پس از خوردن ضربه موکول می‌کرد؛ صبر می‌کرد ببیند آیا هنوز نظام مقدسش سرپا هست آنوقت، یا در سقوط آزاد به هر سو چنگ می‌اندازد.

بایکوت انتخابات: ضربه به تمامیت، به ارکان نظام