26.7 C
Tehran
چهارشنبه 10 خرداد 1402

کُشتن برای روسری− این بار در ماهان کرمان

بعدازظهر روز گذشته در منطقه گردشگری باغ شاهزاده در...

سم به اختیار نظام

نگاهی به پراکنش حملات شیمیایی اخیر به دانش‌آموزان و نیم‌نگاهی به سیاست «جوانی جمعیت» رژیم

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی...

جشن مدفوع و مگس‌ها- مجاهدین و پمپئوها

«مثل مگس به سمت شیرینی، هر ساله دسته‌ای از سیاستمداران ارشد آمریکایی به فرانسه و آلبانی و ... سرازیر می‌شوند تا در مراسم مجاهدین سخنرانی کنند...» مقاله‌ای از مایکل روبین

مقاله‌ای که در پی می‌آید ترجمه‌ی مطلبی‌ست که مایکل روبین، مدرس تاریخ و مشاور سابق در پنتاگون، ۱۰ ماه پیش در خصوص رابطه‌ی سازمان مجاهدین و چهره‌های سیاسی آمریکایی، فساد مالی این سازمان و ضربه‌ای که این فرقه‌ی سیاسیِ دفع شده از پیکر جامعه‌ی مدنی ایران به جنبشِ براندازی و مبارزات مردم ایران بر علیه نظام جمهوری اسلامی وارد می‌کند، نوشت. مناسبت این برگردان فارسی و بازخوانی، سفر روز گذشته‌ی مایک پمپئو به آلبانی و سخنرانی وی در همایش تبلیغاتی این فرقه در «اشرف ۳» است.


«مثل مگس به سمت شیرینی، هر ساله دسته‌ای از سیاستمداران ارشد آمریکایی و مقامات سابق دولت ایالات متحده از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه به فرانسه، آلبانی و یا در دوران کرونا به پلتفرم مجازی «زوم» سرازیر می‌شوند تا در همایش سالانه‌ی «شورای ملی مقاومت ایران» سخنرانی کنند. برنامه‌ی بسیار پرسودیست؛ حتی با در نظر گرفتن استانداردهای مقامات عالی‌رتبه‌ی واشنگتن. دستمزد‌های پنج و شش‌رقمی بابت هر سخنرانی برای مقامات بازنشسته، نرخ رایج بازار است. کاسبی بدی نیست؛ آن هم برای ۳ یا ۴ دقیقه نطق. چهره‌های سیاسی هم که در ردیف جلوی همایش نشسته‌اند، انتظار دریافت وجوه کلان برای تامین مخارج کمپین‌های انتخاباتی خود دارند.

رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک و وکیل ترامپ، پای ثابت این کنفرانس‌ها و سخنرانی‌هاست؛ درست مثل جو لیبرمن، سناتور اسبق و سرپرست «اتحاد علیه ایران هسته‌ای». مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، جان بولتون نیز یکی دیگر از این سخنرانان با سابقه است. اوایل همین هفته، معاون سابق سیاستگذاری وزیر دفاع [در زمان کلینتون و همچنین اوباما] که هرگز امید خود، برای رسیدن به مقام نخست پنتاگون را از دست نمی‌دهد، اولین حضور خود در همایش مجاهدین را داشت؛ همچنین: سناتور «کُری بوکر»، نماینده‌ی کنگره «حکیم جفریس» و وزیر امور خارجه‌ی سابق ایالات متحده «مایک پمپئو». «جک کین»، ژنرال ۴ستاره‌ی بازنشسته‌ی ارتش آمریکا و کارشناس برنامه‌های فاکس نیوز هم آنجا بود.

«در بهترین حالت جنگ بین جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین شبیه به جنگ بین القاعده و داعش است.»
-مایکل روبین

این تنها یک «همایش» عادی نیست. این گروه (شورای ملی مقاومت) جبهه‌ی سیاسی سازمان مجاهدین خلق است؛ سازمانی که ریشه‌هایش به مخالفت با شاه ایران در دهه ۶۰ میلادی بازمی‌گردد. تاریخچه‌‌‌ی تحولات این گروه از خط مشی مارکسیست-اسلامیستی تا تظاهر به «دموکراسی‌خواهی» که این روزها از سوی این گروه شاهد هستیم، در این مطلب آمده است.

مسعود و مریم رجوی در واقعیت با مشت آهنین حکومت می‌کنند. اعضای این فرقه مانند شاخ و برگ گیاهی عمل می‌کنند که ساقه و ریشه‌اش از خانواده و جامعه بریده شده است. ادبیات این فرقه شبیه به لجن‌پراکنی‌های «لیندون لاروش» (بنیان‌گذار یکی از فرقه‌های سیاسی معروف در آمریکا) است. شاید در نگاه نخست پاورقی‌های نشریات این فرقه مشروع و معتبر به نظر برسند، ولی خواننده اگر نزدیک‌تر برود، به اعماق «لانه خرگوشی» از منابع ناموجود، موضوعات بی‌ربط که چیزی را ثابت نمی‌کنند و «لینک‌های شکسته و مرده» فرو می‌رود.

ادعاها در مورد حمایت مردم داخل ایران از این فرقه «توهمی» بیش نیست

مردم عادی ایران از رژیم حاکم بر کشور خود بیزارند. اما سازمان مجاهدین را بدتر از آن می‌دانند. شمار زیادی از ایرانیان از سازمان مجاهدین که اغلب موجب کشته شدنِ شهروندانِ بی‌گناه ایرانی در جریان اجرای عملیات‌های تروریستی خود که مقامات رژیم را مورد هدف قرار می‌دهند، خشمگین هستند. بسیاری از مردم ایران، به خاطر اینکه این گروه در زمان جنگ هشت ساله‌ در سمت عراق ایستاد، از آن نفرت دارند. واقعیت این است که مردم عادی ایران، اعضای سازمان مجاهدین را با همان چشمی می‌بینند که مردم آمریکا «جان واکر لیند»، طالبان آمریکایی را. البته این موضوع، شکنجه و اعدام اعضای این سازمان توسط رژیم را توجیه نمی‌کند. هیچ معلوم نیست، کسانی که سال ۶۷ کشته شدند، امروز قادر به شناختنِ این گروه باشند. در بهترین حالت، جنگ بین جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین شبیه به جنگ بین القاعده و داعش است: اهمیت ندارد کدام طرف برنده شود، شهروند عادی در هر صورت با مشکلی بزرگ رودررو خواهد بود.

من با برخی از چهره‌های برجسته‌ی سیاسی در واشنگتن که در برنامه‌های مجاهدین شرکت می‌کنند، صحبت کرده‌ام. رویکردی اهانت‌آمیز و نیش‌دار نسبت به این قضیه دارند. رویکرد یکی از آنها را خلاصه‌وار می‌آورم: «وقتی رژیم سقوط کند، مردم عادی ایران خودشان قضیه را حل و فصل می‌کنند. پس دیگر چه کسی اهمیت می‌دهد که مثلا ما برای شرکت در فلان گردهمایی چقدر دستمزد گرفتیم؟» این را رجوی‌ها قطعا می‌داند. بنابراین پرسش اصلی این است: چرا حاضرند با این وجود، چنین دستمزدها و هزینه‌هایی متحمل شوند؟ چه چیزی عایدشان می‌شود؟

شاید که مانند بسیاری از دیگر رهبران فرقه‌ها در یک واقعیت متفاوت زندگی می‌کنند. شاید هم فکر می‌کنند، مشروعیتی که از «آرنج به هم زدن» (دست‌دادن عصر کرونا) با این چهره‌های سیاسی نصیب‌شان می‌شود، ارزشش را دارد. اما تراژدی واقعی این است: تظاهر به حمایت از گروهی که مردم ایران عمیقا از آن نفرت دارند، تنها به نفع رژیم حاکم بر ایران است. پروپاگاندای رژیم را که بدون این خوراکِ تبلیغاتیِ مجاهدین در واقع پوشالی و بی‌مایه است، تقویت می‌کند. چهره‌ی مخالفان واقعی و مشروع را تخریب می‌کند. به حکومت این فرصت را می‌دهد که خیل فزاینده‌ی مردم ناراضی از وضع موجود را به دور پرچم خود جمع کند. این عمل اقتدار اخلاقی آمریکا را نیز کاهش می‌دهد.

این نکته نیز حائز اهمیت است که سازمان مجاهدین اکنون به نوعی «فسادسنج» در واشنگتن بدل شده است. مردم ایران هر روز جان خود را به خطر می‌اندازند. دخالتِ مستقیم نمی‌خواهند. اما می‌خواهند بدانند، برای رسیدن به آزادی در مسیر مبارزه‌ی خود تنها نیستند، متحدانی دارند. خواست و آرزوی مردم ایران را به پول نقد بدل کردن و برای یک چک ۴۰ هزار دلاری در صف کسانی ایستادن که دشمن آزادی و دموکراسی هستند، سیاهترین جنبه‌ی فرهنگ سیاسی واشنگتن را نمایندگی می‌کند.

شاید شرکت کردن در مراسم رجوی یا چسباندن نام خود به یک مقاله‌ی سازمان مجاهدین که توسط یک «سایه‌نویس» نوشته شده، شبیه به کاری که ژنرال مایک فلین برای طرفداران اردوغان انجام داد، ایراد قانونی نداشته باشد. ولی این اقدام نشاندهنده‌ی غلبه‌ی حرص و طمع بر اصول و چوب حراج زدن بر منشور آزادی‌ست.

تغییر ماهیت جولیانی از شهردار آمریکایی به چهره‌‌ای مضحک، نمونه‌ای بارز و افراطی ا‌ست. اما به آغوش‌کشیدن یک فرقه‌ی جنون‌زده توسط وی، علامت هشداری بود نسبت به شخصیت حقیقی این چهره‌ی سیاسی. هر دو حزب باید حضور در مراسم و تجمعات آتی سازمان مجاهدین را به این عنوان بنگرند: «فسادسنج» چهره‌های سیاسی! نه جمهوری‌خواهان و نه دموکرات‌ها نباید وجود چنین افرادی را در رهبری خود بپذیرند.»

اخیرا منتشر شد

مطالب برگزیده