اعدامها در ایران در حالی ادامه دارند که مقامات ایالات متحده چیزی جر محکومکردنهای کلیشهای ارائه نمیدهند: «ما دادگاه نمایشی و اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی را به شدیدترین وجه محکوم میکنیم.» این را ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در توییتی کوتاه منتشر کرد و راب مالی، نماینده امور ایران در دولت بایدن هم نوشت که او «از اعدام دو جوان دیگر پس از دادگاههای نمایشی، وحشت زده شده است.»
این محکوم کردنها خالی از معنیاند و با توجه به این واقعیت که دولت بایدن میلیونها دلار را چه از راه عدم اجرای درست تحریمها، چه با صنعت پرسود گروگانگیری به خزانه جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روانه میکند، حتی توخالیتر هم میشوند. با در نظر گرفتن این موارد، از اینکه رهبر جمهوری اسلامی یا کلا رژیم تهران، بایدن را جدی نمیگیرند، نباید متعجب شد.
دیپلماتها شاید بر این باور باشند که لحن قوی آنها اثرگذار است. اما برای غیر سیاسیون کلمات مهم نیستند− کلماتی که دیپلماتهای آمریکایی میتوانند با هم ساعتها بر سر اینکه کدام یک از آنها را استفاده کنند بحث کنند! وقت آن رسیده که پرایس و مالی، یا حتی خود بایدن این پیام را ارسال کنند که درکی از طبیعت بیرحم سرکوب و فضای رعب و وحشتی که مردم ایران با آن رودررو هستند دارند. وقت آن است که خامنهای و ابراهیم رئیسی به افساد فیالارض محکوم شوند. همان اتهامی که خامنهای، رییسی و قوه قضاییه جمهوری اسلامی برای محکوم کردن معترضان به کار میبرند. مجازات آن در ایران اعدام است.
مطمئناً مفسد فی الارض نه در قانون بین المللی حقوق بشر وجود دارد و نه در قوانین آمریکا. اما از سوی دیگر، عبارات “محکوم کردن”، “نمایشی” و “وحشتزدگی” نیز در این قوانین وجود ندارند. همچنین، زدن برچسب مفسد فی الارض به خامنه ای توسط امریکا، نشان میدهد که او هیچ مشروعیتی ندارد، چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ اخلاقی. این اقدام، آمریکا را در سمت درست تاریخ قرار میدهد. در کنار مردم ایران. در مقابل حکومتی که تمام مشروعیت خود را نزد مردمش از دست داده.
خامنهای در راس یک امپراتوری تجاری به ارزش دهها میلیارد دلار قرار دارد. ممکن است تصور کند با سرکوب وحشیانه میتواند قدرت و ثروت خود را حفظ کند اما اگر امریکا او را مفسد فی الارض بخواند، این نکته را به او یادآوری میکند که امپراطوری ثروت و قدرت سیاسی که بر پایه جنایت بنا شده، بنا بر قوانین جاری ایران، سزاوار مرگ است.
راب مالی ممکن است به دلیل تمایلاتش به آنچه رژیم ایران نمایندگی میکند، با این اقدام مخالفت کند. مشاور امنیت ملی، جیک سالیوان، که زمانی دستیار هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه بود و برای ایجاد رابطه نزدیک با رژیم در آن زمان تلاش میکرد، ممکن است بگوید که چنین برچسبی مانع دیپلماسیست. چنین استدلالهایی اما تنها نشان از سادهلوحی دارند. مشکل فقط یک نابسمانی کوچک و ساده نیست که دیپلماتها قادر باشند با کاغذبازی آن را حل و فصل کنند. خامنهای از بنیان با غرب و لیبرالیسم و آزادیهایی که نماد آن است، خصومت ایدئولوژیک دارد.
لقب مفسد فیالارض از یک سو هم برازندهی خامنهای و رئیسی است و هم از سوی دیگر به مردم ایران و در بعدی گستردهتر به جامعه جهانی نشان میدهد، که این افراد به خاطر جنایتهایی که مرتکب شدهاند، باید پاسخگو باشند. این اقدام همچنین میتواند مانند یک دز آدرنالین برای ایرانیانی که تصور میکنند توجه جامعه جهانی به آنها کمتر شده، عمل کند. حتی به نفع عراقیها و لبنانیها هم هست، آنها که در حال مبارزه با فساد اراذلی هستند که از دینشان سوءاستفاده میکنند. گاهی شفافیت اخلاقی مهم است. خامنهای تجسم فساد بر روی زمین است. وقت آن شده که این حرف گفته شود!
برگردان فارسی مقالهای به قلم مایکل روبین با عنوان: «خامنهای باید به اتهام افساد فیالارض محکوم شود» منتشر شده در:
Charge Iran Leader Khamenei With “Corruption On Earth”