صبح امروز، ۱ آبان ۱۳۹۹، حساب کاربری داریوش معمار در شبکه اجتماعی توییتر ویدیویی کوتاه را منتشر ساخت؛ ویدیویی حاوی صحنههای دلخراشی از بدرفتاری، و خشونت، تعرض جنسی، بربریت و زنستیزی. در این ویدیو دختری جوان دیده میشد با صورتی خونآلود. دختر از شدت ضربههایی که به بدنش وارد شده تقریبا از هوش رفته و بر زمین افتاده. توان حرف زدن ندارد. مردی با باتوم و یونیفورم و چند زن و مرد دیگر او را محاصره کردهاند. مرد باتوم به دست گاه باتوم را روی سینه دختر زخمی و به خاکافتاده فشار میدهد، گاه پایش را بر روی قفسه سینهی او میگذارد و فشار میدهد و یا به روی پیکر بیجان دختر خم میشود و سینههایش را دستمالی میکند. زنی موهای دخترِ در خون غلتیده را مدام میکشد و فریادکشان به سر دختر مشت میکوبد. زنی دیگر تمام وزنش را به روی دختر انداخته:
این ویدیو با سرعتی برقآسا در شبکههای اجتماعی توسط کاربران ایرانی به اشتراک گذاشته شد و واکنشهای بسیاری را در پی داشت. علاوه بر صحنههای خشونت عریان نسبت به زنی که از حال رفته و توان دفاع از خود را ندارد، زنی که توسط چندین زن و مرد دیگر، به شکل جمعی و با بیرحمی مورد تعرض و ضرب شتم قرار میگیرد، وقایعی که در اطراف این برخورد وحشیانه و پشت این صحنههای دلخراش از منابع مختلف روایت میشد، احساسات هر خوانندهای را برمیانگیخت. طبق روایت اولیه از کسانی که این ویدیو را منتشر کردند و با فرد قربانی در تماس بودهاند، این اتفاق دیروز، چهارشنبه ۳۰ مهر در منطقه بریم آبادان رخ داده. دختری یتیم که تا سال گذشته با مادربزرگش زندگی میکرده و پس از مرگ او تنها میشود، به سراغ مرد متاهلی میرود، مردی به نام احمد جهان نژادیان. دختر بنا به توصیهی جهاننژادیان که تمایلی به پذیرش مسئولیت رابطهاش با این دختر نداشته، به سراغ خانوادهی وی میرود که در آنجا توسط همسر، خواهر و پسر جهاننژادیان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. ماموران نیروی انتظامی دختر را همان روز درجا بازداشت میکنند. فرد متجاوز و خانواده وی و همینطور مامور حراست آزاد به زندگی خود باز میگردند تا اینکه این ویدیو در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. تنها ساعاتی پس از انتشار ویدیو رسانههای حکومتی دست به کار میشوند و شروع به نشر شایعه و اخبار دروغ و ضد و نقیض میکنند.
خبربان در اولین واکنش دختر بختبرگشته را اسیدپاش معرفی میکند:
همه رسانههای نظام در تلاشی نسبتا هماهنگ سعی میکنند دختری که توسط شخصی متاهل و بانفوذ مورد تجاوز جنسی قرار گرفته مقصر جلوه دهند و از یک “تسویه حساب قدیمی” به عنوان علت واقعه حرف میزنند، بدون بیان هیچ نوع جزئیات دیگری از طبیعت این “حساب قدیمی”.
بدون استثنا همه رسانههای رژیم از دستگیری مامور حراست به دلیل “رفتار خلاف شرع” او، یعنی لمس بدن دختر مجروح، و نه به دلیل اعمال خشونت جسمی و تعرض آشکار جنسی، مینویسند.
در این میان جزئیات بیشتری از این واقعه تکاندهنده توسط کاربرانی نزدیک به دختری که هنوز کسی نام او را نمیداند منتشر شده است:
یکی از دلایلی که باعث شده “دختر آبادنی” تا کنون از افشای هویت خویش خودداری کند، تهدیدهای خانواده و نزدیکان فرد متجاوز اعلام شده:
آنچه از دیروز تا به این لحظه اتفاق افتاده حاکی از این حقیقت تلخ است که فرد قربانی تجاوز، یک بار توسط مرد متجاوز و یک بار توسط سیستمی که حامی و پشتیبان افراد متجاوز است مورد خشونت و ظلم و تعرض قرار میگیرد. او بازداشت میشود. به جای اینکه به بیمارستان منتقل شود. نیروی انتظامی با یونیفورم و باتوم نه تنها از او و حقوقش دفاع نمیکند، بلکه خودش از فرصت استفاده کرده، پای بر سینهی او میگذارد و تن نحیف و زخم خورده دختر را با فشار بیشتر به خاک میمالد؛ خود را با دستمالی کردن سینههای دختر بیجان و لاغراندامی که به زمین افتاده ارضا میکند و تا لحظهای که فیلم منتشر نشده صاف صاف باتوم به دست و یونیفورم به تن و حق به جانب در شهر قدم میزند، چرا که او خیالش راحت است: یک نظام متجاوز و جنایتکار تمام قد پشت او ایستاده.
در حالی که لحظه به لحظه شایعات و جزئیات بیشتری در شبکههای اجتماعی و رسانهها پیرامون این واقعه تلخ در حال انتشار است، اکنون از قول “دختر آبادانی” گفته میشود که وی در حال حاضر احتیاج مبرم به یک حامی حقوقی، یک وکیل مدافع و فرد مشاور دارد، چرا که او تنهاست؛ به معنای گستردهٔ کلمه تنهاست.