«دو روز بود که سوختبرها در مرز نگهداشته میشدند و به دلیل گرسنگی و تشنگی، از نیروهای امنیتی درخواست کردند که درها را باز کنند.» عبدآلله عارف، مدیر کمپین فعالین بلوچ این وقایع را ۲ روز پیش، سهشنبه پنجم اسفندماه ۱۳۹۹ در گفتگویی با خبرگزاری آناتولی در خصوص آنچه در سراوان اتفاق افتاده بود، گزارش داد. مردمی که گرسنه و تشنه بودند، پس از دو روز «به دلیل عدم پاسخگویی نیروهای امنیتی به درخواست آنها» در روز دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹، «اقدام به تظاهرات کردند.» به این ترتیب سرچشمهی کشتار مردم محلی و تیراندازی به سوی سوختبرها توسط عوامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نقطه صفر مرزی شهرستان سراوان در روز دوشنبه، به دو روز پیش از آن، یعنی شنبه دوم اسفندماه ۱۳۹۹ بازمیگردد. در آن روز عوامل سپاه راه را به روی سوختبران ایرانی برای ورود به خاک کشورشان بستند. آنها را به مدت دو روز گرسنگی و تشنگی دادند. سوختبرها پس از تحمل دو روز بیآبی و بیغذایی، دست به تظاهرات زدند. عوامل سپاه پاسداران نیز پاسخ مردمی را که تشنه و گرسنه در بیابان نگهداشته بودند دادند: شلیک گلوله و کشتار.
در آن روز سپاه دست کم ۱۰ شهروند ایرانی را که از تشنگی و گرسنگی جانشان به لب آمده بود، کشت. پنج زخمی نیز در آن روز گزارش شد. فعالان محلی نام و هویت کشتهشدگان را یک روز پس از کشتار سراوان در فضای مجازی منتشر کردند.

در همان روز مردم محلی و بستگان قربانیان خشونت سپاه، دست به تجمع و اعتراض در مقابل ساختمان فرمانداری شهرستان سراوان زدند. پاسخ این اعتراضات نیز خشونت و سرکوب بود. نتیجهی این سرکوب اما طغیان خشم مردم بود. ساختمان فرمانداری آن روز به دست مردم افتاد. چندین خودروی نیروهای سرکوبگر توسط مردم به آتش کشیده شد. سراوان بپاخاست. برای بدست گرفتن کنترل شهر، رژیم از شهرهای اطراف نیروهای مسلح را به سمت شهر سرازیر کرد. اینترنت و راههای ارتباط تلفنی قطع شد. ورودی و خروجی سراوان بسته و حکومت نظامی در شهر برپا شد. از روز سهشنبه هیچکس به درستی خبر ندارد، که رژیم پشت درهای بسته مشغول به انجام چه جنایتی در سراوان است.
روز گذشته، چهارشنبه ۶ اسفند، موج اعتراضات به دیگر شهرهای استان سرایت کرد. کسبه و بازاریان شهرهای ایرانشهر، زاهدان و دزاپ در اعتراض به کشتار سراوان دست به اعتصاب زدند. اینترنت در سراسر استان یا قطع و یا با اختلالات شدید مواجه شد. در شهرستان زاهدان، مردم شهر سرجنگل از بخش کورین با نیروهای سرکوب درگیر شدند. پایگاه نظامی سرجنگل، روز چهارشنبه سقوط کرد و به دست مردم افتاد. جو شهرستانهای خاش، سراوان و زاهدان شدیدا ملتهب و امنیتی گزارش شد. در این مناطق تیراندازی و درگیری در طول شب گذشته همچنان ادامه داشته است.
بررسی نحوهی بازتاب این وقایع از سوی رسانههای حکومتی نیز، پرده از سهم نظام در این جنایت برمیدارد.
نخستین واکنش رسانههای نظام تکذیب و کتمان حقیقت بود. وقتی حجم تصاویر و اسناد از وقایع بیشتر شد، صدا و سیما در نخستین واکنش، روز سهشنبه پنجم اسفند گفتوگویی با محمد هادی مرعشی، معاون امنیتی انتظامی استان سیستان و بلوچستان، ترتیب داد. این مقام امنیتی مدعی شد که کشتار سوختبران ایرانی در روز دوشنبه توسط نیروهای مرزی پاکستان انجام شده و آنها را مسئول شلیک و تیراندازی به سمت شهروندان ایرانی معرفی کرد. همچنین تعداد کشتهها را ۲ نفر و مجروحین را ۴ نفر اعلام کرد. طبق این روایت، شهروندان ایرانی در برابر چشمان نیروهای مرزی سپاه، توسط نیروهای پاکستانی به رگبار گلوله بسته شدهاند؛ بدون هیچ واکنشی از سوی عوامل سپاه. سپاه که واکنشی نشان نداد، هیچ؛ دستگاه دیپلماتیک حکومت، مشخصا وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز تا این لحظه هیچ واکنشی (به عنوان مثال احضار سفیر پاکستان) از خود نشان نداده است. البته این امر یک دلیل بسیار ساده داشت: دروغ بودن ادعای کشتار سوختبران توسط نیروهای مرزی پاکستان! عرفان قارشین، کمیسر بخش مکران در منطقه خاران استان بلوچستان پاکستان، امروز در گفتوگو با رادیوفردا هر گونه تیراندازی گارد مرزی این کشور به سوختبران در ماجرای پاسگاه شمسر سراوان را تکذیب کرد.
رزاق: طرح سپاه قدس برای دور زدن تحریمها و انحصار قاچاق سوخت
همان روز سهشنبه که رسانههای حکومتی سعی در لاپوشانی و پنهان کردن ابعاد جنایت در سراوان داشتند و مشغول تهیهی گزارشهای خلاف واقع در مورد «بازگشت آرامش به سراوان و شرایط عادی شهرهای استان سیستان و بلوچستان» بودند، نام طرحی موسوم به «طرح رزاق» نیز در رسانهها بازتاب یافت. این طرح نخست در زمان احمدینژاد معرفی شد. ساکنین روستاهای مرزی تا شعاع بیست کیلومتری خط مرز، طبق این طرح مجاز به خرید سوخت و انتقال آن به آن سوی مرز جهت فروش بودند. وزارت نفت نیز مسئول ساخت جایگاههای سوخت در منطقه مرزی تعیین شده بود. طرح دولت اما با تشدید تحریمهای بینالمللی علیه سپاه که بخش عمدهی اقتصاد کشور را قبضه کرده، توسط نیروی زمینی سپاه قدس در سال ۹۷ مصادره شد. فرمانده قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه جنوب، محمد مارانی در همان سال، طرح «رزاق» را طرحی «امنیتی» معرفی کرد و در مورد سوختبران گفت که «قاچاقچیان سوخت افراد متمکنی هستند و پولشان از پارو بالا میرود». مانند بسیاری از طرحهای امنیتی، رزاق نیز بدون ذکر جزئیات دقیق، با مشتی شعار در رسانهها مطرح شد. محمد مارانی در همان دیماه ۹۷ در مصاحبه با ایرنا، از قصد انحصار قاچاق سوخت توسط سپاه پردهبرداری کرد:
«یک معبری را به طور غیرقانونی باز کرده بودند. حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ موتورسیکلت که هرکدامشان ۲ تا ۳ گالن ۶۰ لیتری سوخت گذاشتهاند، میخواستند از مرز عبور کنند. بچههای مرزبانی و نیروی انتظامی و قرارگاه سجاد و بسیج جلویشان را گرفتهاند. اینها اعتراض کردهاند، که حقمان است، چرا جلوی ما را گرفتید؟
اصلا اینها به چه حقی این کار را میکنند؟ مرز حریم ما است. این کار این افراد جرم است، اما آن را حق خودشان میدانند. ما باید از مرز خود دفاع کنیم.» وی در مورد افرادی که مشمول شرایط دریافت مجوز خرید و فروش سوخت هستند گفت که ما باید «این افراد را شناسایی و فقر آنها را تائید کنیم. وگرنه برخی در مرز ثروتشان از پارو بالا میرود.»
در این اظهارت به روشنی مشخص است که سپاه از همان آغاز، مردمی که برای امرار معاش هیچ راهی جز سوختبری ندارند را به عنوان رقبای تجارت پرسود خود میدید. سوختبران«هیچ حقی ندارند»، قاچاق گستردهی سوخت از مرز «حریم» انحصاری سپاه است. آنچه در سراوان رخ داد و موجب شعلهور شدن اعتراضات در دیگر شهرها و نقاط استان شد، در امتداد همین رویکرد انحصارطلبانه، سیریناپذیری و جاهطلبیهای بی حد و مرز سپاه پاسداران قرار دارد.
گذشته از پنهانکاری، کتمان و عادینمایی شرایط، پروپاگاندای نظام تلاش میکند، فعالیتهای سپاه در منطقه را، فعالیتهایی قانونی و در راستای مبارزه با قاچاق معرفی کند. به عنوان مثال خبرگزاری برنا روز گذشته، چهارشنبه ششم اسفند، از قول «سردار محمد ملاشاهی»، یکی از عوامل و مسئولان سرکوب مردم محلی، خبر از «توقیف ۷۸۵ کیلو تریاک در سراوان» داد. تصویری از مواد مخدر توقیف شده نیز، به همراه روایتی هیجانانگیز از عملیات هنگ مرزی سراوان توسط این خبرگزاری و سپس تعداد دیگری از خبرگزاریهای حکومتی کپی پیست و منتشر شد. تصویر مواد مخدر توقیف شده در سراوان ولی در واقعیت متعلق به خبری مشابه در ارومیه و مربوط به سال ۹۷ بود. ملاشاهی ادعا میکند که درگیری و تیراندازی بین قاچاقچیان و نیروهای هنگ سراوان آنقدر طول میکشد، تا اینکه قاچاقچیان بالاخره دو خودروی حامل مواد مخدر را در محل رها کرده و متواری میشوند: تصویر محمولهی قاچاق در این خبر جعلی، قاچاقچی هم ناپیدا. افسانههای رشادت و دلاوری برادران سرکوبگر و اطلاعاتی: مضحک.
تداوم و گسترش اعتراضات و اعتصابات و قطعی اینترنت
بر خلاف ادعای رسانههای سپاه (فارس، تسنیم، باشگاه خبرنگاران جوان و …) که از دیروز یکصدا خبر از اتمام اعتراضات و بازگشت آرامش به شهرها میدهند، اخبار، تصاویر و ویدیوهایی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند، که حکایت از درگیریهای شدید و تیراندازی نیروهای سپاه بسوی مردم غیرمسلح دارند. بر اساس این گزارشات روز گذشته پاسگاه سرجنگل به تسخیر نیروهای مردمی درآمد. کمپین فعالین بلوچ امروز پنجشنبه از «قطعی گستردهی اینترنت» در استان سیستان و بلوچستان گزارش داد و در کانال تلگرامی خود اعلام کرد: «اعتصاب کسبه و اصناف همچنان در شهرهای ایرانشهر، زاهدان و جکیگور ادامه دارد. این اعتصاب از روز دوم اعتراضات مردمی آغاز شده بود. همچنین گزارش های دریافتی تایید شده نشان میدهد که نیروهای امنیتی و ضد شورش از سایر شهرستان های استان همجوار برای سرکوب اعتراضات در شهرهای بزرگ استان حاضر شده اند. در ادامه اعتراضات تاکنون دو شهروند معترض از جمله یک نوجوان در قلعه بید به نام های «حسن محمد زهی» و «محمد صالح مقدمی» جان باخته اند. در عین حال کمپین گزارش هایی از زاهدان دریافت کرده که شمار جان باختگان را ۱۵ نفر اعلام میکند اما به دلیل قطعی گسترده اینترنت و اختلال در شبکه های مخابراتی، تاکنون موفق به تایید آن نشده است. گفته شده روز گذشته در اعتراضات مردمی شهرستان زاهدان، نیروهای ضد شورش با پرتاب گاز اشک آور و شلیک گلوله های ساچمه ای به سوی زنان، شماری از شهروندان را نیز زخمی کرده اند.»
تناقض و دروغ در اخبار منتشره توسط رسانههای سپاه در این خصوص، زمانی فاحش و غیرقابل انکار میشود که فرماندار زاهدان در مصاحبه با عصر هامون، وقوع درگیری بین نیروهای مردمی و عوامل سپاه در بخش کورین را تائید میکند. البته ابوذر مهدی نخعی در این گفتگو مردم را «اشرار» خطاب میکند، اشراری که با «سلاحهای سبک و نارنجکانداز» به پاسگاه کورین حمله کرده بودند. ویدیویی از تیراندازی نیروی انتظامی به سوی «اشرار» تا دندان مسلح به تیرکمان سنگی را ببینیم: