– هویت خود را بیان کنید. حرمت و مجازات شهادت دروغ و کتمان شهادت مطابق ماده ۲۰۹ آیین دادرسی کیفری به شما تفهیم میشود. سوگند یاد کنید که جز به راستی چیزی نگویید و تمام واقعیت را بیان کنید.
نام و نام خانوادگی: سید شاهین ناصری
فرزند: سید عینالدین
تاریخ تولد: ۱۳۵۱
محل تولد: شاهرود
شماره ملی: ۴۵۹۱۱۵۷۸۷۳
تاریخ بازداشت: ۲۶/۶/۱۳۹۷
شغل: آزاد
میزان تحصیلات: کارشناس بازرگانی
قرابت سببی، نسبی، رابطه خادم و مخدومی با طرفین: دارم/ندارم
پیامنگار (ایمیل): shahinnaseri-397
از حرمت و مجازات شهادت دروغ و کتمان شهادت مطلع شدم. به خداوند متعال سوگند یاد میکنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان کنم.
س: در خصوص شکایت آقای نوید افکاری سنگری مشاهدات خود را بیان دارید.
ج: طی مورخه ۲۶/۶/۹۷ در استان قزوین دستگیر شدم. در چهارم یا پنجم مهرماه ۹۷ به آگاهی شیراز انتقال یافتم.
(۲۲/۷/۹۸ برگ تحقیق از شاهد، شعبه هشتم دادسرای عمومی)
[…] و حدودا دو هفته بعد از آن توسط استوار زارع خفری با دست و پای بسته از بازداشتگاه خارج گردیدم و سپس به همراه سروان بهروز وحیدییار جهت بازجویی در راهروی اداره آگاهی بودیم که صدای داد و فریاد و فحاشی شنیدیم و سروان بهروز وحیدییار درب اتاقی که از آن صدای داد و فریاد و فحاشی شنیده میشد را باز کرد و به من گفت جلوتر نیا و همانجا بمان و تکان نخور و من که به وضوح صدای فحاشی و التماس و کتککاری را میشنیدم از روی کنجکاوی جلو رفتم و داخل اتاق را نگاه کردم و دیدم…
(۹/۸/۹۸، نامه به ریاست دیوان عالی کشور)
حدودا ۵۰ روز در بازداشتگاه اداره آگاهی، شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی و فحاشیهای رکیک را متحمل شدم. با چوب و باتوم، دستها و پاها و شکم و کمرم را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. از میان کسانی که بنده را شکنجه میدادند، فقط اسامی آقایان نیکبختی رئیس شعبه پنجم و عباسی افسر پرونده را به خاطر دارم. اواسط آبانماه به زندان، و مورخ ۵/۹/۹۷ به پلاک ۱۰۰ اطلاعات منتقل شدم. تا ۱۸/۱۱/۹۷ در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ بودم و در این مدت، انواع شکنجههای روحی، روانی و جسمی را متحمل شدم. روی صورتم پلاستیک میکشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش میبردند. دستها و شکم و پاهایم را بوسیلهی باتوم و اجسام سخت، به شدت مورد ضرب و شتم قرار میدادند و مکررا با الفاظ توهینآمیز و رکیک به بنده اهانت میکردند. مرا محکم میبستند و در بینیام الکل میریختند. در تمامی مراحل بازپرسی، موضوع شکنجه شدنم را به جناب بهروزی بازپرس شعبه هشتم و جناب درهشوری بازپرس شعبه دهم اعلام کردم که متاسفانه هیچ توجهی به این موضوع نداشتند.
(۲۲/۶/۹۸ شکایت نوید افکاری)
دیدم دو نفر با لباس شخصی با لوله و باتوم آقای نوید افکاری را که روی زمین افتاده بود به شدت میزدند و او را که با دستانش سرش را گرفته بود چند ضربه محکم به دستش کوبیدند…
(صفحه ۲، شهادتنامه شاهین ناصری ۹/۸/۹۸، ارسالی به ریاست دیوان عالی)
بازگشت به نامه شماره ۸/۸/۱۲۱/۱/۲۰۰ مورخ ۱۹/۰۲/۱۳۹۸ در خصوص آقای/خانم نوید افکاری صاحب عکس الصاقی فرزند حسین به استحضار میرساند:
از نامبرده در تاریخ ۲۴/۲/۹۸ معاینه به عمل آمد که فاقد آثار ظاهری ضرب و جرح میباشد. مدعی حادثهی حدود سه ماه گذشته و شکستگی در ناحیهی دست راست است. حسب مشاوره تخصصی شکستگی قدیمی در پنجمین استخوان کف دستی راست وجود دارد…
(نامه پزشکی قانونی غرب شیراز)
به او میگفتند هرچه ما میگوئیم درست است و در همین حین سروان وحیدییار مرا در حال دیدن این صحنهها دید. یک لگد محکم به شکمم زد و به زمین افتادم و یک چشمبند از جیبش در آورد و چشمهایم را بست و مرا از آنجا برد. چند ساعت بعد که نوید افکاری را در بازداشتگاه دیدم با گریه به من گفت، عباسی، افسر پروندهام دستم را شکست. حال اینجانب سید شاهین ناصری، با علم و اطلاع از عواقب و مجازات شهادت کذب حاضر به ادای شهادت و گفتن واقعیت و دیدههایم نزد هر مرجع و مقام قضایی در هر محکمهایی میباشم و صحت عرایضم را با اثر انگشت تائید مینمایم.
(ص ۲ شهادتنامه شاهین ناصری ارسالی به ریاست دیوان عالی)
دهم شهریورماه ۱۳۹۹، ۱۲ روز پیش از قتل نوید افکاری، شاهین ناصری در تماسی تلفنی از زندان:
بیست و نهم شهریورماه ۱۳۹۹، بابک پاکنیا پیشنهاد وکالت شاهین ناصری را مطرح کرد. ۳ روز بعد، ۱ مهر ۹۹، پاکنیا خبر اعلام وکالت را همراه با تحویل شاهین به اطلاعات ناجا از ۲۱ شهریورماه، منتشر کرد. ۱۱ مهر پاکنیا خبر از انتقال شاهین ناصری به بند سعادت زندان عادلآباد شیراز داد.
یک سال بعد، ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، شاهین ناصری که اکنون در زندان تهران بزرگ محبوس است، با «علم و اطلاع از عواقب و مجازات شهادت کذب» همچنان اصرار بر «ادای شهادت و گفتن واقعیت» و دیدههایش دارد.
شاهین ناصری اما در انفرادی زندان توسط مسئولان به قتل میرسد.
سه شنبه، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ سازمان حقوق بشر ایران در خبری از “مرگ” شاهین ناصری در سلول انفرادی زندان تهران بزرگ اطلاع داد. این سازمان از قول یکی از همبندیهای شاهین نوشت: «من جسد شاهین ناصری را در بهداری زندان دیدم. وی بارها در خصوص شکنجه شدن نوید افکاری و اعتراف اجباری وی اطلاعرسانی کرده بود. درباره اینکه شاهد شکنجه نوید افکاری بود و بارها به همین دلیل به سلول انفرادی منتقل شده بود. چندی پیش که مصادف با سالگرد اعدام نوید افکاری بود، وی را از بند به مکان نامعلومی منتقل کردند و ما فکر کردیم که به بند ۲۰۹ اوین منتقل شده. ولی امروز فهمیدیم که در سلولهای انفرادی زندان تهران بزرگ بوده تا از تماس تلفنی محروم باشد و نتواند با خبرگزاریها مصاحبه کند.»
اندکی پس از انتشار این خبر، بابک پاکنیا در توئیتی اعلام کرد، که شاهین روز گذشته، یعنی دوشنبه ۲۹ شهریور، سه مرتبه با وی تماس گرفته. این را از آنجایی متوجه شده که شماره زندان تهران بزرگ بر روی گوشی او افتاده. نیم ساعت بعد پاکنیا باز هم در توئیتی نوشت که او دوشنبه ۲۹ شهریور با شاهین ناصری مکالمه تلفنی داشته و شاهین در این مکالمه از او درخواست کرده که وکالت وی را به عهده بگیرد. بابک پاکنیا آن روز نه تنها در توئیتر، بلکه در فضای رسانههای وابسته به نظام نیز بیشفعال شده بود. در همان ساعات که مرتب از تماس تلفنی شاهین، نداشتن وکالت این پرونده و ایجاد ابهام در خبر منتشر شده از سوی سازمان حقوق بشر در توئیتر مینوشت، در مصاحبهای خود را وکیل پرونده معرفی میکرد و از «عدم تائید مرگ شاهین ناصری از سوی قوه قضائیه» میگفت.
روز بعد، چهارشنبه ۳۱ شهریور، فایل صوتی از تماس تلفنی زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، فرهاد سلمانپور ظهیر در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد:
بنا به شهادت فرهاد، شاهین ناصری از ساعت شش و نیم عصر روز دوشنبه ۲۲ شهریور ماه ۱۴۰۰ تا ساعت ده و نیم صبح روز سهشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۰، که جسد بیجان شاهین بر روی یک ویلچر از محل سلول انفرادی به بهداری زندان تهران بزرگ انتقال داده شد، در یکی از سلولهای انفرادی تهران بزرگ، موسوم به سوئیت محبوس بوده است. در این بخش از زندان امکان تماس زندانی با دیگر زندانیان – به همین دلیل نامش «سلول انفرادی» است – و همچنین دنیای بیرون از زندان، از طریق تماس تلفنی و دیگر راههای ارتباطی وجود ندارد. بابک پاکنیا باید پاسخ دهد، شاهین ناصری چگونه توانسته از انفرادی زندان، نه یک بار بلکه سه بار، با وی تماس بگیرد.
امروز، اول ماه مهر، محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور در پاسخ به سوالی در خصوص مرگ شاهین ناصری گفت: «از مسئولان مربوطه سوال کنید تا اطلاعات را در اختیار شما قرار دهند.»
یک ساعت پس از این ارجاع به «مسئولان مربوطه» توسط بالاترین مقام مسئول، رسانهی قوه قضائیه، خبرگزاری میزان، که بابک پاکنیا دو روز پیش، از قول آن، خبر فوت شاهین ناصری را تکذیب کرده بود در اطلاعیهای بدون ذکر هیچگونه جزئیات در خصوص زمان، دلیل و مکان فوت، دو روز پس از وقوع مرگ، خبر فوت شاهین ناصری را تائید کرد. علت فوت شاهین ناصری در این اطلاعیه «در دست بررسی توسط پزشکی قانونی» ذکر شده است.
دقیقا ۱ سال پیش، دقیقا در چنین روزی، ۱ مهرماه، سعید دهقان، وکیل دو برادر نوید افکاری، حبیب و وحید، که از یک هفته پیش از قتل نوید تا به امروز در سلول انفرادی زندان محبوسند، در واکنش به خبر انتقال شاهین ناصری به اطلاعات ناجا نوشت:
با قتل شاهین ناصری، عدم توانایی دادگستری در «مجرم بودن» و «دروغگو بودن» منجر به «قاتل» شدن این دستگاه شده است. قوه قضائیه به جای تفهیم «حرمت و مجازات شهادت دروغ» به شاهد، اکنون باید بر روی برگههای شهادتنامه مددجویان از عواقب و مخاطرات «شهادت راست» و اصرار بر آن بنویسد:
«از حرمت و مجازات شهادت راست و تاکید شهادت مطلع شدم. به خداوندتان سوگند یاد میکنم که جز به دروغ چیزی نگویم و تمام واقعیت را پنهان کنم.»