هفتاد روز پیش خبرگزاری فارس در مطلبی بسیار کوتاه و سردرگم از مرگ دو نفر در قم نوشت. (۱) دلیل فوت آنها در نخستین جمله از سه جمله در خبر، ابتلا به کرونا ذکر شده بود. در جمله دوم سه دلیل دیگر به دلیل نخست افزوده شده بود: کهولت سن، بیماریهای ریوی و تنفسی و نقص سیستم ایمنی. جمله آخر یک دلیل ناگفته دیگر را به شکل اطلاعات ضمنی پیرامون هویت یکی از افراد فوت شده در بیمارستان به ذهن خواننده قاچاق میکرد. یکی از دو مورد فوتی، جانباز شیمایی بود. خبر با تکذیب فوتیهای بیشتر بر اثر کرونا در کشور تمام میشد.
فارس در این خبر کوتاه، از همان روز نخست خطوط اصلی رویکرد کلی نظام در مواجهه با ویروس کرونا در ایران را برای آینده ترسیم کرد:
کم اهمیت جلوه دادن و جدی نبودن ویروس
تارنمای خبرگزاری فارس در زیر همین سه جمله، مطلبی دیگر را به عنوان «خبر مرتبط» که در همان روز ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ منتشر شده است، به بازدیدکننده تارنما پیشنهاد میدهد: «اپیدمی کرونا قطعا بدتر از آنفلوانزا نیست.»(۲)
در این مطلب خبرگزاری فارس سخنان معاون درمان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، قاسم جان بابایی را بازتاب میدهد. جان بابایی در دانشگاه علوم پزشکی قم در حضور خبرنگاران، بیماری آنفولانزا را از کرونا خطرناکتر اعلام میکند و میگوید که مرگ و میر ناشی از بیماری کرونا کمتر از آنفلونزاست. او در همین گفتگو که همزمان در تمام رسانه های حکومتی منتشر شد، درگیری دیگر استانها را با این بیماری شدیدا مسری صرفا به عنوان یک «احتمال» مطرح کرد و زمانی که خبرنگاران از او پرسیدند که برای مردم چه توصیه ای دارد گفت: «اصلاً جای نگرانی نیست و شرایط تحت کنترل است و ماسک به اندازه کافی وجود دارد.» این در حالی بود که هر سه جمله در این توصیه ی قاسم جان بابایی دروغ بود:
ـرژیم میلیونها ماسک به چین هدیه داده بود و ماسک به اندازه کافی وجود نداشت.
ـشرایط به هیچ وجه تحت کنترل نبود، چرا که بیماری مدتها بود که به کشور وارد شده بود و حکومت، به دلیل مراسم پروپاگاندای ۲۲ بهمن و انتخابات نمایشی، تصمیم به مخفی نگه داشتن آن گرفته بود.
ـنگرانی برای هر انسانی که نسبت به جان همنوعانش احساس مسئولیت میکرد احساس بسیار به جایی بود.
سه روز پیش از اعلام رسمی وجود موارد ابتلا به کرونا در ایران، روز ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۸، نامه ای با امضای قاسم جان بابایی در فضای مجازی انتشار یافت. در این نامه او خبر از ابتلای ۴۵ نفر به کرونا و فوت ۴ نفر به دلیل این بیماری در ایران میدهد. خبر در همان روز از سوی او تکذیب شد.
قاسم جان بابایی دو هفته بعد از این گفتگوی رسانه ای که هیچ یک از اظهارات بیان شده از سوی وی در آن صحت نداشت ـ داده های علمی و تمام متخصصین اپیدمولوژی در سراسر جهان بر این نکته اشتراک نظر دارند، که ویروس کرونا به هیچ وجه با آنفولانزا قابل مقایسه نیست و بسیار کشنده تر و مسریتر است ـ جنبه ای دیگر از شخصیت علمی خود را به نمایش گذاشت و از طریق خبرگزاری مهر پیشگویی کرد: «بیماری کرونا در خوشبینانهترین حالت تا عید و در بدبینانهترین حالت تا پایان اردیبهشت و حتی خردادماه ادامه خواهد داشت.» (۳)
همهگیری جهانی تنها با «ایمنی جمعی» به پایان میرسد. در این مورد همه دانشمندان و نهادها اتفاق نظر دارند و این اتفاق هم فقط زمانی ممکن میشود که جمعیتی کافی در برابر بیماری مصون شود و عامل بیماریزا اثرش را از دست بدهد و بهکلی از بین برود. برای رسیدن به این وضعیت دو راه وجود دارد. ۱. ایمنسازی: این یعنی پژوهشگران موفق به ساخت واکسنی میشوند و نهادهای بهداشتی آن را به تعداد کافی در دسترس عموم قرار میدهند. ۲. مقاومت طبیعی اکثریت جامعه: این راه بسیار وحشت آور است و فقط پس از آن که بخش بزرگی از جامعه بیمار و سپس در برابر ویروس، یعنی عامل بیماری، مقاوم شد، میسر میشود وایمنی جمعی شکل میگیرد. (۴)
همه شواهد حاکی از این است که غیبگویی قاسم جان بابایی در واقعبینانه ترین حالت برگرفته از بند نخست حکم انتصاب وی از سوی وزیر بهداشت به این سمت باشد: از شما انتظار دارم ضمن استفاده از توان و ظرفیت های تخصصی موجود، زمینه تحقق اهداف مندرج در نقشه تحول نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران را در چهارچوب اسناد بالادستی به ویژه سیاست های كلی سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری […] فراهم كنید.» (۵)
علی خامنه ای پنج روز پس از اعلام رسمی موارد ابتلا به ویروس کرونا در ایران، طی یک سخنرانی، ثابت کرد که چه کسی، حتی در مورد سلامت و بهداشت، سیاستهای حکومت را دیکته میکند. در همان سخنرانی بود که از بیماری کشنده و مهلک کووید ۱۹ به عنوان «بیماری کذایی» یاد کرد. از آنجا تا «ویروس منحوس» و دعای هفتم صحیفه سجادیه و توصیه ی توییتریش به متخصین برای اینکه «هرچه زودتر کلک» این بیماری را بکنند، همه خطوط اصلی سیاست رژیم توتالیتر اسلامی کاملا روشن توسط وی ترسیم شده بود. اگر هم کسی هنوز پرسشی در ذهن داشت علی خامنه ای در سخنرانی نیمه شعبان به آن پاسخ داد، همانجا که «مشکل کرونا را چیز کوچکی» نامید: «مسئلۀ کرونا ما را از توطئۀ دشمن غافل نکند. دشمنی استکبار با اصل جمهوری اسلامی است. اینکه برخی فکر کنند ما دشمنی نکنیم تا آنها هم دشمنی نکنند تفکر درستی نیست.» (۶)
دلیل فوت افراد مبتلا به کرونا این است که مرگ آنها ناگزیر است
در خبر فارس این پیام نهفته است: وقتی کسی جانباز شیمیایی است و کهولت سن و بیماریهای تنفسی دارد و سیستم ایمنی بدنش نیز دچار ایراد شده است، دیگر مرگش بدون کرونا هم حتمیست. این افراد هر کجای دیگر به غیر از ایران هم که زندگی میکردند میمردند، حتی اگر ویروس کرونایی هم در کار نبود.
این پیام واضحترین بیان خود را در اظهارات معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، امیر علی سهراب پور یافت:
«مشکل ما مردن بیماران نیست، افرادی که فوت کردند مسن هستند که اگر به علت کرونا فوت نمیکردند، احتمالا به علل دیگری در هفتههای آینده فوت میکردند. مشکل باری است که به بیمارستانهای ما تحمیل میکنند»
روزنامه لوموند در شماره ۱۲ فروردین خود گزارشی منتشر کرد که در آن پرده از جعل سیستماتیک گواهیهای فوت جانباختگان کرونا در ایران برمیداشت. بنا بر گزارش لوموند «برای پایین نشان دادن شمار کشته شدگان کرونا در ایران، به دستور مقامات، بیمارستان های کشور در گواهی فوت، علت مرگ قربانیان کرونا را نه ابتلاء به این ویروس، بلکه امراضی نظیر نارسایی کلیوی قید می کنند. همین منابع می افزایند که اگر خانواده ها با چنین ادعاهایی مخالفت ورزند، نمی توانند اجساد بستگانشان را تحویل بگیرند، به ویژه اینکه صدور گواهی فوت در اثر ویروس کرونا در ایران پانزده روز به درازا میکشد.» (۷)
دولت روحانی از شنبه، نهم فروردین ماه سال ۱۳۹۹ یک سوم کارمندان را موظف نمود که به کارهای خود بازگردند. همزمان سعید نمکی، وزیر بهداشت وی، همصدا با دیگر اعضای حکومت و سازمان صدا و سیما، کارزاری تبلیغاتی بر علیه مردم آغاز نمودند که در طی آن انگشت اتهام مسئولین به سوی مردم نشانه میرفت. هدف از این اتهام زنی مقصر نشان دادن مردم در شیوع بیماری بود. دولت مردم را متهم به عدم رعایت قوانین قرنطینه میکرد، قرنطینه ای که خود دولت تمام ابزار قدرت و تبلیغات خود را به کار بست تا از اجرای آن سر باز زند.
ظاهرا حکومت تمام تلاش خود را به کار گرفته تا ویروس کرونا را از کانون دلیل مرگ فوتیها خارج نماید. دلیل این امر ربط مستقیم به نقش جمهوری اسلامی در شیوع این ویروس مرگبار در کشور دارد. رژیم توتالیتر اسلامی، همانطور که مشاهده کردیم، از روز نخست که در خصوص وجود ویروس کرونا در کشور مجبور به اعتراف شد، در کنار کووید-۱۹ همواره عوامل متعدد دیگری را به مرکز توجه اذهان عمومی کشاند. این عوامل را میشد در گواهیهای فوت جعل شده و در گزارشات خبرگزاری فارس و دیگر رسانه های حکومتی یافت. «سانسور» کرونا از اسناد رسمی و اذهان عمومی برای رژیم از یک سو آمار منتشره را بنا به منافعش تغییر میداد و از سوی دیگر عامل مرگ و میری که خود سبب همه گیری و پیدایشش در کشور شده بود را کوچک و کم اهمیت جلوه میداد و به واسطه همین امر، از دستگاههای حکومتی و نهادها مسئولیت زدائی مینمود. چرا که خامنه ای و هسته مرکزی حکومت به خوبی واقف بودند که تا چه حد در شیوع ویروس مرگبار کرونا در کشور مقصر بوده اند. رژیم پیش از آنکه رسما وجود این عامل مرگ را در ایران تایید کند در برابر گزینه هایی از این دست قرار گرفته بود: انتخابات مجلس شورای اسلامی و خرید مشروعیت با برپایی فستیوال ماشین پروپاگاندا یا اعلام وضعیت اضطراری در کشور؟ و یا پیشتر از آن در برابر این انتخاب: نمایش ۲۲ بهمن و قشون کشی خیابانی و یا اطلاع رسانی عمومی در خصوص وجود ویروسی کشنده و جدید که در صورت عدم رعایت فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه و پرهیز کردن از حضور در اجتماعات با سرعت و شدتی وحشتناک منتشر شده و قربانی خواهد گرفت.
امروز بر همه روشن است که رژیم در آن روزها کدام گزینه را انتخاب کرد و به چه مقوله هایی الویت بخشید. الویت اول حفظ جان علی خامنه ای بود. با وجود اینکه دستگاههای حکومتی همواره بر این امر اصرار داشته اند که در اطلاع رسانی هیچ تأخیری صورت نگرفته است، حجم مدارکی که این دروغ حکومتی را برملا میسازند روز به روز افزایش میابد.
شواهد این امر تا به این حد آشکار بود که یکصد تن از اساتید دانشگاه و فعالین سیاسی و اجتماعی، دهم فروردین ۱۳۹۹ بیانیه ای منتشر کردند که در آن شخص علی خامنه ای و دولت روحانی که گوش به فرمان وی عمل میکند، مسئول شیوع تصاعدی بیماری و مرگ هزاران شهروند ایرانی شناخته می شوند. (۸)
نویسندگان این بیانیه با اشاره به این موضوع که شخص رهبر و دیگر مقامات بالای حکومت در بهترین شرایط قرنطینه به سر میبرند این پرسش را مطرح میکنند که «چرا در ماجرای افزایش قیمت بنزین که [دولت] می خواست مشکلات بودجهای را بر مردم تحمیل کند، شخص رهبر بلافاصله به صحنه آمد و دهان همه منتقدان از جمله بعضی مراجع تقلید سنتی دولتی را بست اما در مورد بحرانی که جان مردمان را نشانه گرفته است رهبر نظام در مقابل خرافه پرستان و ارتجاع سنتی که هفتهها زمان طلایی برای تعطیلی تجمعات و قرنطینه قم را گرفتند، فرصت طلبانه سکوت کرده است؟»
آن روز که علی خامنه ای همه مردم، حتی مخالفان نظام را به رفتن پای صندوقهای رأی و حضور در اجتماعات تبلیغی/نمایشی حکومتی فرامی خواند، خودش به دلیل اطلاع از شیوع بیماری کرونا در ایران، تحت شدیدترین شکل قرنطینه و بیشترین فاصله با هر نوع تجمعی زندگی میکرد.
عادی نمایی اوضاع، دولتی سازی اطلاعات، دستگیری و جو ترور
سازمان اطلاعات سپاه قدس گیلان، محمد مختاری، کاپیتان تیم فوتبال داماش گیلان را در روز ۲۱ اسفند ۹۸ بازداشت کرد. مختاری در صفحه اینستاگرامش آمار اعلام شده توسط حکومت را دروغ خوانده بود. به گفته وی تنها در استان گیلان شمار فوتیها به صدهاتن در روز می رسیده، طوری که اجساد قربانیان کرونا روی هم انباشته شده و جایی برای دفن آنها نبوده است.
این آخرین و یا تنها مورد بازداشتی نبود.
به موازات اعلام رسمی کرونا در کشور، تنها اقدامی که از همان روز نخست با جدیت تمام توسط دستگاههای حکومتی، به منظور مقابله با ویروس کرونا به اجرا در آمد، همین کارزار اطلاعاتی/امنیتی علیه شهروندان بود. دکتر رحیم یوسف پور از سقز نمونه ی دیگری از این برخوردها بود که پیشتر در این مطلب درباره اش نوشتیم.
سه شنبه شب، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، سخنگوی ستاد نیروهای مسلح در شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی با افتخار از دستگیری ۳۶۰۰ فعال فضای مجازی خبر داد. ابولفضل شکارچی شهروند خبرنگاران را «عوامل دشمن» خواند. مقابله با ویروس کرونا را «جنگ روانی» نامید. کاربران شبکه های اجتماعی را «سردمداران شایعه سازی» خواند و آنها را به دستگیری تهدید کرد. مرگ چهار نفر از پزشکان و پرستاران نیروهای مسلح به دلیل ابتلا به بیماری کرونا را مطابق با الگوی خبرگزاری فارس، نخست به دلایل «زمینه ای» دیگر عنوان کرد و سپس «عددی ناچیز» و فاقد اهمیت خواند. (۹)
همه چیز آرام است.
حسن روحانی علاقه ی خاصی به رنگ آمیزی نقشه ایران دارد. وی از روز یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۹ شروع به سفید سازی بخشهایی از ایران کرد و گفت: «وضعیت برخی استانها در جنوب سفید است و در استانهایی مثل بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان مشکلی وجود ندارد.» بلافاصله پس از این اظهارات کیانوش جهانپور در گفتگو با خبرنگاران تاکید کرد که: «هیچ جای کشور عاری از ویروس کرونا نیست.در هیچ یک از استانها، وضعیت سفید نیست.» حسن روحانی بیست روز زمان نیاز داشت تا از طرح جامع رنگ آمیزی کشور پرده بردارد. یکشنبه ۷ اردیبهشت بود که روحانی به جای شفافیت و صداقت در بیان واقعیات هرچند تلخ مربوط به بحران کرونا و اعلام آمار و ارقام صحیح، به توضیح معانی سه رنگ زرد و سفید و قرمز پرداخت. حال که اعداد و آمار بر سر راه عادی نمایی اوضاع کشور قرار گرفته اند، این دانش آموخته حوزه، قدرت نمادین رنگها را دست آویز قرار داده است.
آنچه روحانی و دولتش به آن نیندیشیده اند این است که پشت ارقام اعلام نشده، سرنوشتهای انسانی، نام و یاد افرادی قرار دارد که هر یک بازماندگانی دارند. همانطور که نام و یاد اعدامیان ۶۷ هرگز پاک نشد و صدای دادخواهی مادران داغدار را کسی نتوانست خاموش کند، هیچ رنگی نیز هرگز واقعیت زندگی و مرگ قربانیان کرونا و جمهوری اسلامی را نمیتواند بپوشاند. ویروس کرونا و جمهوری اسلامی هر دو به یک اندازه عامل و مقصر اصلی مرگ هزاران ایرانی هستند. تنها تفاوت این دو عامل این است که ویروس فاقد عنصر معنوی و یا روانی در این قتل عام است و رژیم دارای آن. در مورد ویروس نمی توان از «عمدی» بودن و «قصد» قتل صحبت کرد، در خصوص دستگاه حکومتی و آمرین و سیاستگذاران آن اما می توان. ویروس را نمی شود ملزم به پرداخت خسارت و دیه کرد. دولت را می توان.
(۱). فوت دو نفر به دلیل ابتلا به کرونا در قم
(۲). اپیدمی کرونا قطعا بدتر از آنفلوانزا نیست
(۳). کرونا در بدبینانهترین حالت تا خرداد ادامه خواهد داشت
(۴). When, and How, Does the Coronavirus Pandemic End?
(۵). وزیر بهداشت، قاسم جان بابایی را به سمت معاون درمان منصوب كرد
(۶). خامنه ای : کرونا چیز کوچکی است و مشکلات بزرگ بشریت نه به دست علم، بلکه به دست امام معصوم حل می شوند
(۷). گزارش لوموند دربارۀ راهبرد حکومت ایران برای پنهان کردن عمق و دامنۀ بحران کرونا
(۸). خامنهای مسئول تبدیل کرونا به فاجعهای ملی است
(۹). بازداشت ۳۶۰۰ نفر به اتهام «شایعهپراکنی» درباره شیوع کرونا در ایران
cover: Robert Metz