یک سال پیش، زمانی که رئیس جمهور دونالد ترامپ فرمان حملهی پهپاد آمریکایی به قاسم سلیمانی، که در آن زمان فرمانده قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود را صادر کرد ، وی اصلی اساسی که در روزها و سالهای پس از ۱۱ سپتامبر توسط روسای جمهور جورج دبلیو بوش و باراک اوباما به گوش می رسید را به رژیم تهران یادآوری کرد: خواه آمریکا دشمنان خود را به عدالت برساند و یا عدالت را به دشمنان خود، در هر صورت عدالت اجرا خواهد شد.
سلیمانی مسئول کشتن بیش از ۶۰۰ پرسنل نظامی آمریکایی و بسیاری غیرنظامی بی گناه دیگر در سراسر خاورمیانه بود. هزاران نفر دیگر زیر توسط وی زخمی شدند. به دستور او، سفارت ایالات متحده در بغداد با هجوم حملات موشکی روبرو شد. فراتر از عراق ، سلیمانی به بشار اسد کمک کرد تا قدرت خود را در سوریه حفظ کند و حزب الله لبنان به سلاح های پیشرفتهای که بسیار دقیق تر و کشنده تر از آنچه در گذشته داشت دست یابد. تا زمانی که او در سپاه بود، این نهاد مسلح تعداد بیشماری از معترضان ایرانی را بازداشت و به قتل رساند.
پرسنل ارتش آمریكا، ایرانیان، عراقیها و سوریها مرگ وی را جشن گرفتند. اما در واشنگتن دعواهای حزبی به راه افتاده بود. برخی از دموکرات ها رئیس جمهور را بخاطر “اقدامات تحریک آمیز و نامتناسب” سرزنش کردند. این یادآوری جدیتر از همیشه بود که اجماع دو حزب در سیاست برخورد با ایران به طرز خطرناکی تضعیف شده و این اختلاف به طور واضح چالشها و فرصتهایی که رئیس جمهور منتخب، جو بایدن هنگام روی کار آمدن از ۲۰ ژانویه با آنها روبرو میشود را نشان میدهد.
همیشه هر دو جناح در واشنگتن از یک سیاست محکم و هوشمندانه علیه خشونت ایران در داخل و خارج از کشور و علیه برنامهی هستهای آن استقبال میکردند. این هماهنگی اما در جریان بحث در خصوص توافق هسته ای ایران در سال ۲۰۱۵ از بین رفت، اما اکنون می توان و باید آن را دوباره احیا کرد. ما از بایدن می خواهیم که مجدداً به توافقنامه اصلی وارد نشود، بلکه در عوض با هر دو حزب در واشنگتن و متحدان ما در اروپا و خاورمیانه برای توسعه سیاست جدید ایران – که منعکس کننده واقعیت های منطقه ای سال ۲۰۲۱ و نه سال ۲۰۱۵ است – همکاری کند.
از جمله مهمترین این واقعیت ها این است که ایران همچنان یک بازیگر خطرناک و بزرگترین دولت حامی ترور در جهان است. ترور دومین رهبر ارشد القاعده در خیابانهای تهران، در ماه اوت این واقعیت را تأیید کرده است. ایران هنوز به جنگهای نیابتی در خاورمیانه دامن می زند، برای محافظت از دیکتاتورها می جنگد و از سایر افراد که تجارت با آنها از سوی مجامع بین المللی غیرمجاز شناخته شده، به شکلی غیرقانونی حمایت می کند. جمهوری اسلامی هنوز هم نیروهای آمریکایی را مورد حملات مرگبار قرار می دهد و یک ناقض وحشی حقوق بشر است. هنوز پولشویی می کند، هنوز گروگان میگیرد و نقشه ترور می کشد و هنوز هم باج گیری هستهای انجام می دهد.
با این وجود، ایران بیش از آنکه سیر صعودی داشته باشد و پول نقد برایش سرازیر شود، به دلیل دهه ها تحریم اقتصادی ایالات متحده که توسط اکثریت دو حزب تصویب شده و توسط دولت ترامپ طی چهار سال گذشته به حداکثر رسیده است، آسیبپذیر شده است. امیدهایی که زمینه ساز توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ بود، که در آن ایالات متحده و دیگر قدرت های جهانی توافق کردند که در ازای برخی محدودیت های برنامه هسته ای ایران، تحریم های ایران را کاهش دهند، محقق نشدند.
به جای تعدیل سیاستهایش، رژیم ایران از پول بادآوردهی خویش برای ترویج بیشتر ترور در خاورمیانه – اغلب ، اما نه به طور انحصاری تحت توافق هسته ای، از سپاه پاسداران و نیروهای نیابتی سلیمانی استفاده کرد. تنها چند ماه پس از خشک شدن جوهر توافقنامه برجام، مقامات انگلستان عوامل حزب الله را به دلیل ذخیره 3 تن نیترات آمونیوم در خارج از لندن دستگیر کردند. اندکی پس از عقد توافق هستهای، ایران موشک های بالستیک نیز آزمایش کرد – یک خطر واضح و آنی برای همسایگان ایران.
فشار اقتصادی حداکثری دولت ترامپ این استدلال را که تحریمهای یک جانبه علیه جمهوری اسلامی نمیتواند برای آسیب رساندن به اقتصاد رژیم موثر باشد، از بین برد؛ ادعایی که طرفداران توافق مطرح میکردند تا واشنگتن را از ترک قرارداد بینالمللی به شکل یکطرفه منصرف کنند. علیرغم اعتراض برخی از وزاری خارجه، شرکتهای جهانی به دلیل تقدم اقتصاد آمریکا، به تحریم ها پایبند بودهاند.
ایالات متحده این قدرت اقتصادی را دارد تا بازیگران اقتصادی را مجبور به انتخاب بین آمریکا و ایران کند – برای اکثر آنها، این تصمیمی ساده است. طبق اظهارات وزارت امور خارجه ایالات متحده، تولید ناخالص داخلی ایران طی سه سال حدود 6 درصد کاهش یافته است. آیتالله و جانشینش، که هنوز تعیین نشده، اکنون بر سر دوراهی یک انتخاب قرار گرفتهاند: اقتصاد فعال و یا ادامه مسیر غیرقانونی غنیسازی هستهای، ترور، جنگ های نیابتی و نقض حقوق بشر، در حالی که دچار فروپاشی اقتصادی هستند. این جمهوری اسلامی است که بیش از ایالات متحده به توافق جدید نیاز دارد.
عده ای نیز هستند که پیش از این بایدن را به ورود مجدد به توافق هسته ای ایران و لغو تحریم ها تشویق کردهاند. آنها معتقدند که انجام این کار به افراد به اصطلاح میانه رو در ایران در انتخابات ریاست جمهوری در ژوئن آینده کمک خواهد کرد. اما تحریمها موثر هستند و هیچ ارتباطی بین آنها و نبود میانهروها در قدرت وجود ندارد. آمریكا نمی تواند كمك كند تا یك میانه رو به ریاست جمهوری ایران برسد، زیرا در رژیم حاكم هیچ اعتدال واقعی وجود ندارد. وقتی میانه روهای واقعی پیدا می شوند، زندانی یا اعدام می شوند.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که هر دو حزب (دموکرات و جمهوریخواه) به اجماع برسند تا به یکی از جدیترین تهدیدات امنیت ملی آمریکا رسیدگی شود. اجماعی که پیش از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ حاکم شده بود. تحولات اخیر در کنگره دلگرم کننده بوده است.
در ژانویه ۲۰۲۰ ، مجلس نمایندگان ایالات متحده با قاطعیت قطعنامه ۷۵۲ را تصویب کرد که “نقض جدی حقوق بشر و فعالیت های بی ثبات کننده رژیم ایران در خارج” را محکوم میکرد. در ماه مه ، تقریباً كل مجلس نمایندگان، ایالات متحده را به تلاش برای تمدید تحریم تسلیحاتی سازمان ملل متحد علیه ایران دعوت كرد، كه غیر مسئولانه به عنوان بخشی از توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ منقضی شد.
مطابق با تاریخچه و اولویت های سیاست بایدن، نباید تحریمها فقط در قبال وعدهی مذاکره برداشته شوند. متحدان و شرکای ایالات متحده در منطقه باید در هر مذاکره مشارکت داشته باشند و تمامی تهدیدات ایران، به ویژه حقوق بشر، باید در کنار تهدید هستهای در نظر گرفته شود.
ما همچنین از اطمینانِ داده شده توسط بایدن، که دولت وی تحریمها را علیه موسسات دولتی ایران و مقامات عالیرتبه به دلیل نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و تولید موشکهای بالستیک ادامه خواهد داد، استقبال میکنیم و خوشبین هستیم که وی از تجارب طولانی مدت سیاست خارجی خود برای تقویت روابط اسرائیل و همسایگان عرب با ادامه توافقنامه آبراهام استفاده خواهد کرد. اما ما معتقدیم، این امر تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که وی سیاستی در قبال ایران در پیش بگیرد که مورد قبول و حمایت دوستان ما در خاورمیانه قرار گیرد.
بایدن متعهد شده است که به عنوان رئیس جمهور همهی آمریکاییها در سیاست داخلی و خارجی تصمیمگیری کند. ما این تعهد را تحسین میکنیم و از او میخواهیم که این رویکرد را در مورد تهدید ایران پیشه کند. اگر بایدن این کار را انجام دهد، همدستانی در هر دو حزب سیاسی واشنگتن پیدا خواهد کرد.
ترجمه مقاله منتشر شده در انبیسی نیوز، نوشته جوزف لیبرمن، سناتور سابق از کانکتیکات و مارک والس، مدیر اتحاد برعلیه ایران اتمی