در تمام سطوح مدیریتی از اداره یک کارگاه کوچک گرفته تا رهبری و اداره یک سیستم گسترده همچون یک دولت یا کشور، خطای انسانی محتمل ترین رفتاری است که ممکن است باعث بروز مشکل شود. اما نکته قابل تامل این است که ما در کدام سیستم درباره خطای انسانی صحبت می کنیم و اساسا چیزی به نام خطای انسانی درباره پدیده ویرانگری به نام جمهوری اسلامی قابل بررسی است یا خیر!؟
سیستمی که اداره آن در بحث خرد یا کلان تابع هیچ تعریف مدیریتی نیست و از بدو ظهورش تا کنون تمام کنش هایش فقط بر اساس ایدئولوژی و گسترش پروپاگاندای پیشوا حرکت کرده است.
به نظر شما در چنین سیستمی خطانی انسانی چه نقشی را ایفا می کند! شرایطی را تصور کنید که در یک مهمانی یا وضعیتی مشابه پدر و مادری خطایی مرتکب می شوند و خوب راحت ترین واکنش این است که تقصیر خود را به گردن فرزند خانواده بیاندازند و مسئولیت را از سر خود بازکنند. در جمهوری اسلامی هم همیشه فرد یا افرادی وجود دارند که تمامی حوادث حاصل اشتباهات انسانی آنهاست. چرا که خطای انسانی می تواند دم دستی ترین و البته غیرقابل بررسی ترین عامل بروز فاجعه باشد. خطاهای انسانهایی که نه هرگز اثری از آنها دیده می شود و نه برای جبران خطاهایشان اقدامی صورت می گیرد، چراکه اساسا مشخص نیست افراد مورد نظر فاعل خطای انسانی بوده اند یا عامل انجام دستورات و یا قربانی سومدیریت.
۴۱سال از ظهور یکی از فاسد ترین و جنایت کارترین سیستم های حکومتی قرن گذشته و در سایه پدیده ای به نام دهکده جهانی و فضای مجازی مدتی است که بر روی حوادث مشکوک در جمهوری اسلامی( مرگ افراد مختلف چه در درون سیستم حکومت چه در جامعه) با عنوان خطای انسانی سرپوش گذاشته میشود. دلیلش هم این است که اساسا جمهوری اسلامی هیچگاه خود را ملزم به پاسخگویی و جبران اشتباهات (اگر اشتباهی صورت گرفته باشد) ندانسته و نمی داند. بنابراین تمام این حماقت های منجر به فاجعه یا پروژه های حذف، با عنوان خطای انسانی به تاریخ سپرده می شوند، مقوله ای که در سایر سیستم های حکومتی به ندرت رخ می دهد( که در غیر اینصورت دیگر نامش خطای انسانی نیست ) اما در جمهوری اسلامی تبدیل به یک رویه ثابت شده و با سرعت هر چه تمام تر به پیش می رود و قربانی می گیرد!
موارد رویه عادیِ قربانی گرفتنِ جمهوری اسلامی ملقب به خطاهای انسانی به قدری زیاد است که در حوصله این نوشته نمی گنجند اما نگارنده تلاش می کند برای ادای دین به جان انسان ها که پشیزی برای رژیم ارزش ندارد چند مورد از آنها را یادآوری کند و در این تلاش هر چند کوچک نمی توان از مرگ فرماندهان ارشد نیروی هوایی ارتش پس از جنگ ایران و عراق چشمپوشی کرد.
روز ۱۵ مرداد سال ۱۳۶۶ در جریان جنگ ایران و عراق عباس بابایی پس از انجام ماموریت شناسایی وقتی که هنگام بازگشت از عراق وارد منطقه عملیاتی سردشت می شود هدف شلیک توپ ضدهوایی شیلکا ۲۳میلی متری پدافند خودی قرار می گیرد او که با یک فروند هواپیمای اف-۵ به همراه سرهنگ علی محمد نادری مشغول انجام وظیفه بوده است از ناحیه سر مجروح و بلافاصله کشته می شود..
در ۱۵ دی سال ۱۳۷۳ در نزدیکی فرودگاه اصفهان سرتیپ منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش به همراه افسران بلندپایه نیروی هوایی، یاسینی (معاون هماهنگکننده و رئیس ستاد نیروی هوایی)، مصطفی اردستانی (معاونت عملیات نیروی هوایی)، احمد شجاعی ( فرمانده مهندسی عملیات نیروی هوایی)، شریفی آجودان ستاد نیروی هوایی و ۸ تن دیگر از افسران ارشد نیروی هوایی در واقعهای که از انفجار و آتش گرفتن هواپیما تا نقص فنی و حتی سکته خلبان عنوان شده، کشته شدند.
در راستای حوادث مشکوک این چند دهه هنوز دلیل انفجار و سقوط هواپیماهای حامل ولی الله فلاحی، یوسف کلاهدوز، محمد جهان آرا، شهید فکوری، سید موسی نامجو، اردستانی و شجاعی مشخص نیست!
ساعت ۱۸ و ۲۵ دقیقه چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۸۱ یک فروند هواپیمای ایلیوشین ۷۶ سپاه پاسداران با ۲۷۶ سرنشین که ۱۸تن کادر پرواز و بقیه نیروهای سپاهی لشگر۴۱ ثارالله بودند در برخورد به قله ارتفاعات سیرچ از صفحه رادار محو می شود در حالیکه خلبان بر فراز شهر کرمان رؤیت فرودگاه را به برج مراقبت اعلام کرده بوده!
صبح روز سه شنبه پانزدهم آذر ماه ۱۳۸۴ هواپیمای نظامی حامل ۶۸ تن از اهالی رسانه که برای پوشش خبری مانور نظامی به مقصد بندرعباس و سپس چابهار از تهران پرواز می کند کمی بعد از بلند شدن سقوط کرده تمانی سرنشینان آن از بین می روند، پروازی که با ۵ ساعت تاخیر و امتناع خلبان اصلی از پرواز مبنی بر احتمال نقص فنی با خلبان دیگری به پرواز در می آید و فاجعه انسانی را رقم میزند. البته قابل ذکر است که در تمامی این حوادث تلخ خلبانی وجود دارد که دیگر نیست تا پاسخگو باشد و خطای انسانی اش را به گردن بگیرد!

انفجار قطار باری نیشابور در ۲۹ بهمن ۱۳۸۲ که باعث مرگ بیش از ۳۵۰ نفر و زخمی شدن ۴۵۰ نفر شد. شدت این انفجار به حدی بود که در محل حادثه گودالی عمیق ایجاد شد و آتش بسیاری از افراد را سوزاند. چندین روستا بین ۳۰ تا ۱۰۰ درصد تخریب شدند و دو روستای کریمآباد و هاشمآباد دهنو در نیشابور دچار ۹۰ تا ۱۰۰ درصد خسارت شدند. قطار باری که حدود ۳۶ ساعت در ایستگاه ابومسلم ۴۰ کیلومتری محل حادثه متوقف بود، یکباره به حرکت درآمد و تا دو ایستگاه بعد بدون هیچ مانعی حرکت کرد و درنهایت با برخورد به یک لوکوموتیو از خط خارج و با توجه به مواد آتشزا شعلهور شد، این در حالی است که واگنها در مسیر کور قرار داده شده بودند و چنانچه گفته شده شامل ۴ ماده اصلی پنبه، گوگرد، نفتا (سوخت هواپیما) و کود نیترات آمونیوم بوده اند. البته بار درون واگن ها تا امروز هم در هاله ای از ابهام قرار دارند چراکه در ابتدا تمام نیروهای نظامی، آتش نشانی و افراد محلی به تصور اتمام آتش اعلام وضعیت عادی می کنند اما در عرض چند ثانیه قطار ناگهان منفجر می شود و ترکش های حاصل از شدت انفجار تا چندین کیلومتر فاصله با محل حادثه پرتاب می شوند. پس از مدتی عامل این حادثه دلخراش خطای انسانی و نقص فنی از قبیل نبستن ترمزدستی بهطور صحیح و عدم دقت کافی در این زمینه، سهلانگاری در خصوص سوار کردن کفشخط و عدم نظارت دقیق از سوی رئیس قطار،شیب تند و غیراستاندارد راهآهن عنوان شد.

از جمله خطاهای انسانی دیگر در جمهوری اسلامی می توان به حادثه کشتی سانچی اشاره کرد عصر شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۶ رسانههای چین از برخورد دو کشتی در آبهای دریای چین شرقی خبر دادند. برخورد بین یک نفتکش ایرانی و یک کشتی فلهبر چینی اتفاق افتاده بود. گزارشهای اولیه از انفجار و آتش سوزی بزرگ در نفتکش ایران خبر میداد. حدود یک هفته بعد از این حادثه و سوختن کشتی نفتکش ایرانی سانچی غرق شد و ایران مرگ ۳۲ سرنشین این کشتی را تایید کرد. کشتی فلهبر چینی، با خسارتی نه چندان جدی، محل را ترک کرده و همه خدمهاش نجات یافتند.
تعداد خدمه و سرنشینان نفتکش ایران ۳۲ نفر بود که دو نفر از آنها بنگلادشی و بقیه ایرانی بودند. حادثه ای که البته به مانند تمامی حوادث قبلی توضیحی برای بروز آن عنوان نشد. اما به گزارش خبرگزاری رویترز، ترانسپوندرهای این دو کشتی، ۴۸ ساعت قبل از سانحه، سیگنالی نفرستاده بودند و به همین دلیل، مسیر دقیق این کشتیها و اینکه به چه دلیل سیگنالی از این دو کشتی در این مدت دریافت نشده است، مشخص نیست. از طرفی کشتی با پرچم پاناما تردد میکرده است. حادثه مشکوکی که در جریان آن جسد تنها ۳ سرنشین به بازماندگان تحویل داده شده و تا کنون هیچکس جوابگوی خانواده های کارکنان این نفتکش نیست!

و در نهایت پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین که با ۱۷۶ مسافر غیرنظامی از شهروندان عادی ایرانی و چند کشور دیگر ۱۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۶:۱۹ صبح، اندکی پس از برخاستن از فرودگاه بینالمللی امام خمینی هدف دو موشک قرار گرفت که به فاصله ۲۴ ثانیه از سامانه موشکی تور پدافند هوایی سپاه پاسداران شلیک شدند و تمامی سرنشینانش از بین رفتند! فاجعه ای که ایرانیان را بیش از پیش با مفهوم خطای انسانی در سیستم جمهوری اسلامی آشنا کرد و سوالاتی همچون دلیل شلیک موشک دوم و چرایی نبستن حریم هوایی در شرایط احتمالی جنگی را تا به امروز بی پاسخ گذاشته است.

و حالا ۴ ماه بعد: انهدام شناور پشتیبان کُنارَک در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ به دلیل برخورد موشک شلیک شده از ناوچه جماران به این شناور در جریان آنچه مانور دریایی عنوان شد و در جریان آن ۱۹نفر جان باختند و ۱۵ نفر نیز زخمی شدند. مانوری که از قبل اطلاع رسانی نشده بود و فاجعه ای که با گذشت سه روز از بروز آن روایت های متعددی درباره اش در فضای اجتماعی وجود دارد.
تمامی حوادثی که به آنها اشاره شد اتفاقات مشکوکی هستند که درطول ۴۱ سال حاکمیت جمهوری اسلامی بر سرزمینی به نام ایران بدون هیچگونه الزام در پاسخگویی و سعی در جبران یا تسلی بازماندگان، مرزهای خطای انسانی را درنوردیده و به رویه ای مرسوم برای حاکمان رژیم مبدل شده اند. خطاهای انسانی که یا عاملین آنها مشخص نیست یا اگر هم مثلا در موردی معرفی شده باشد، در نهایت از پست قبلی خود کنار رفته و چندین سال بعد در جایگاهی بالاتر حقوق بیشتری دریافت کرده و خطاهای انسانی فاجعه بارتری را به جامعه تحمیل کرده است.
آنچه مشخص است هر چقدر زمان بیشتر میگذرد تراژدی ای به نام جمهوری اسلامی کشوری به نام ایران را بیشتر به سمت فاجعه سوق می دهد و وظیفه تک تک ما ایرانیان این است که با یاری فضای مجازی و گسترش ارتباطات جهانی اجازه ندهیم خطاهای انسانی جمهوری اسلامی مشمول مرور زمان شده و به دست فراموشی سپرده شوند.
Cover: Kelly Sikkema