تحت نظارت حسام الدین آشنا، یکی از “امنیتی”ترین چهرههای دولت حسن روحانی، روحانیای که عبا و عمامهاش را بنا بر – با کلمات خودش – «مصالح استراتژیک فرهنگی» بر تن نمیکند، در چارچوب برنامهای به نام «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» گفتگویی رسانهای بین سعید لیلاز مهرآبادی، روزنامهنگار حکومتی و قائم مقام مدیرعامل در امور بازاریابی، فروش و خدمات پس از فروش گروه صنعتی ایران خودرو دیزل و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی در تاریخ ششم اسفند ۱۳۹۹ ساخته شد. این مصاحبه، به تائید وزارت امور خارجه بیش از هفت ساعت بوده که سه ساعت از آن روز گذشته توسط شبکه ماهوارهای ایران اینترنشنال منتشر شد. طبق اخبار منتشره در رسانههای داخلی از این مصاحبه تنها دو نسخه وجود داشته: یکی در اختیار مصاحبه شونده، جواد ظریف بوده و دیگری در «مرکز بررسیهای استراتژیک»، مرکزی که حسام الدین آشنا سرپرستی و مسئولیت آن را عهدهدار است، نگهداری میشده است.
بنابراین یکی از این دو نفر مسئول انجام این عملیات اطلاعاتی بوده؛ شاید هم هر دو. اینکه چه فرد یا نهادی مسئول ارسال این فایل است، در استراتژیک بودن نحوه و زمان انتشار فایل صوتی این مصاحبه تغییری ایجاد نمیکند. «سندرم کنترل اوضاع» حسام الدین، طراح «کلید و بنفش» حسن روحانی، از سال ۹۶ در بحبوحهی تبلیغات انتخاباتی، شکل پیشرفتهای به خود گرفت، تا جایی که خواستار اشراف اطلاعاتی بر سوالاتی که قرار است در مناظره تلویزیونی از کاندیداها پرسیده شوند شد و در جملهی معروفش: «… ما اجازه ندادیم در این ۴۰ سال مجریهایی در صدا و سیما تربیت شوند که تک تک کاندیداها از آنها مثل سگ بترسند…» متبلور شد. خارج از تصور است که «کنترلفریکی» مثل حسام الدین آشنا اجازه دهد، برنامهای که تحت نظارت وی ساخته و پرداخته شده، بی هیچ قصد و هدفی راه به “رسانههای معاند” پیدا کند. هرچند فرناز فصیحی، مامور رسانهای ظریف در نیویورک تایمز، بلافاصله از «فایل لو رفته» در تیتر مقالهی خود در خصوص این مصاحبه نوشت، اما با توجه به محتوای گفتگو و تصویر «دیپلمات قربانی» که جواد ظریف از خودش در این گفتگو ترسیم میکند، باید گفت که «ارسال» این فایل یک ترفند تبلیغاتی بیش نیست.
لیکس، لیکس آلوده، فیک لیکس
هر عملیات برونمرزی، در وحلهی نخست و پیش از همه یک عملیات داخلیست: تنها وظیفه و مهمترین نقش سرویسهای اطلاعاتی حفاظت از رژیم است.*
یک دهه پس از بنیانگذاری ویکیلیکس، که در آغاز، به تعریف جولیان آسانژ، «پناهگاه مدارک تحت تعقیب و پیگرد قدرتها و دولتها» بود، «لیکس» یا همان اطلاعات لو رفته، تبدیل به یکی از قدرتمندترین سلاحها در جنگهای اطلاعاتی شده بودند: انتشار ۳۰۰۰۰ ایمیل هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۶، چنان ضربهی سنگینی به این نامزد انتخابات و حزب زد، که شکست در انتخابات تنها یکی از عواقب آن بود. سرویسهای اطلاعاتی اطمینان دارند، پشت این نشت اطلاعاتی هکرهای روسی بودند، که به دستور مستقیم کرملین وارد عمل شده بودند.
یک سال پس از آن، پژوهشگران سیتیزنلب، نهاد مستقر در دانشگاه تورنتوی کانادا، حین بررسی و تحقیق در خصوص ایمیلهای لورفته دیوید ستر، ژورنالیست آمریکایی برجسته که مقالات پژوهشی، گزارشات و کتابهای زیادی درباره روسیه و نحوه عملکرد سرویسهای اطلاعاتیاش نوشته بود و به همین دلیل نیز هدف حملات یک گروه از هکرهای روسی قرار گرفته بود، متوجه پدیدهای تا آن زمان ناشناخته شدند: «لیکس آلوده» یا نشت آلودهی اطلاعات. هکرهای روسی نه تنها اقدام به فیشینگ و سپس انتشار ایمیلهای قربانی کرده بودند، بلکه در محتوای ایمیلهای هک شده نیز دست برده بودند و به شکل گزینشی متن بسیاری از آنها را تغییر داده و تحریف کرده بودند: «جعلیات در جنگلی از واقعیات.» محققین سیتیزنلب در آن پژوهش دست کم ۲۰۰ مورد دیگر کشف کردند، که همچون دیوید ستر قربانی حملات همین گروه هکرهای روسی شده بودند و اطلاعات و ایمیلهای «نشتی» از آنها نیز به همان نحو دستکاری و تحریف شده بودند.
بررسی نکات تحریف شده در این سری «لیکس آلوده» نشان داد که قصد هکرها نه صرفا بیاعتبار و رسوا کردن قربانیان هک، بلکه هدف اصلی این حملات آلکسی ناوالنی، چهرهی شاخص اپوزیسیون روسی بود. به عنوان مثال هکرها در یک ایمیل اشارات و اطلاعاتی ساختگی پراکنده کرده بودند، مبنی بر اینکه منتقدان پوتین ماموران سازمان سی آی ای هستند. و یا اینکه دیوید ستر به ماموریت از سرویسهای جاسوسی آمریکایی به ژورنالیستهای روسی بابت تهیهی گزارش در خصوص ثروت هنگفت و کاخهای ولادیمیر پوتین پول پرداخت میکند.
اطلاعات به ظاهر «لورفته» ولی در واقع ساختگی، و همچنین کاشت آن در رسانههای خارج از سیستم (“رسانههای معاند”)، ترفند نسبتا جدیدیست که برگرفته از مکتب روسی پروپاگاندا، مکتب «دزینفورماتسیا» است. کاشت «فیک لیکس» تنها قدم نخست در کارزار این نوع پروپاگانداست. کار اصلی آن است که بعد از آن انجام میشود: فرناز فصیحی در نیویورک تایمز با استناد به این نشت ساختگی اطلاعات، اپوزیسیونی غیرواقعی در اطراف جواد ظریف میتند، که با مواضع خامنهای و سپاه در تضاد است، مخالف اعمال نفوذ روسیه و چین و قربانی سیاستهای دیکته شدهی قاسم سلیمانی و بیخبر از شلیک موشکهای سپاه به هواپیمای اوکراینی و… است. سری «فیکلیکس» پروپاگاندای رژیم البته با ظریف و آشنا آغاز نشد. پیشتر این سایت «ایرانوایر» بود که با فایلهای صوتی دریافتی از فائزه هاشمی، سعی در ترسیم چهرهای عاری از رانت، چهرهای همردیف شهبانو فرح پهلوی و … از وی بسازد.
وقتی مجاری رسمی امکان انتشار چیزی جز پروپاگاندای رسمی ندارند، زمان شکوفایی «لیکس، لیکس آلوده و فیک لیکس» فرا رسیده: زمان ما.
* Mark Galeotti, Putin’s Hydra: Inside Russia’s intelligence services