در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیتهای سریالی دانشآموزان در مدارس ایران زهرا شیخی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس امروز صبح گفت که «از دوم تا هشتم اسفندماه نزدیک به ۴۰۰ نفر از دانشآموزان» تنها در شهر بروجرد مسموم شدهاند. در قم شمار قربانیان به گفته وی به ۷۹۹ دانشآموز رسیده. زهرا شیخی این آمار را پس از سفر یک هیئت ۴ نفره متشکل از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس به قم و اخذ گزارش از «مسئولان اطلاعاتی استان، استانداری و رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم، مسئولان آموزش و پرورش استانی و کشوری و مسئولان وزارت بهداشت و درمان» در اختیار رسانههای حکومتی قرار داده. او همچنین از تشکیل جلسهای مشترک پس از این سفر با وزیر آموزش و پرورش و یک نماینده از وزارت اطلاعات رژیم خبر داده.
گزارشها در مورد مسموم شدن دانشآموزان در مدارس ایران از چهارشنبه ۹ آذر ماه در رسانههای رژیم بازتاب پیدا کردند؛ اولین مورد: هنرستان دخترانه نور در محله یزادنشهر قم. ۱۸ دانشآموز این هنرستان دچار مسمومیت شدند. در گزارشها اعلام علت مسمومیت به روز جمعه هفته آینده، ۱۸ آذر موکول شده بود. نمونهبرداریهای پزشکی نیز انجام شده بودند. اما علت مسمومیت نه در موعد مقرر و نه هیچگاه پس از آن اعلام نشد.
سهشنبه، ۲۲ آذر ۱۴۰۱، دو هفته پس از رسانهای شدن اولین مورد مسمومیت در مدراس؛ باز هم قم، باز هم یزدانشهر، باز هم هنرستان دخترانه نور. اینبار شمار قربانیان این مدرسه به ۵۱ نفر افزایش یافت. ایسنا نوشت: «منشا این مسمومیت هنوز مشخص نیست. رسانهها هنوز منتظر ارایه نتیجه دقیق سمشناسی دانشآموزان مسموم شده نوبت قبل هستند که قرار بود جمعه هفته گذشته مشخص شود.»
اکنون سه ماه از آن روز و موعد گذشته و دست کم ۱۲۰۰ دانشآموز در تنها ۲ شهر مسموم شدهاند، اما شیخی، عضو مجلس رژیم، تنها توضیحی که در خصوص عامل و علت و چگونگی وقوع این مسمومیتهای سریالی ارائه داده، این است: «وجود مسمومیت غیرقابل انکار است.»
خسته نباشید.
البته در مقیاس جمهوری اسلامی همین «اعتراف» به مسمومیت پس از ماهها گزارش و بیش از ۱۲۰۰ قربانی در نقاط مختلف کشور، پیشرفت بزرگی محسوب میشود، چرا که تا دو هفته پیش عباس ذاکریان، فرماندار قم، پایتخت سمپاشی به دختران دانشآموز، گفته بود که تمام دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و سازمان پدافند غیرعامل، پس از نمونهبرداری «از سطوح، هوا و خون دانشآموزان» نمونهها را بررسی کرده و «جواب آزمایشات منفی بود و هیچ عاملی که باعث مسمومیت باشد شناسایی نشده است. با دستور فرمانده سپاه تیمهایی جهت رصد و پایش در دو مرحله عملیاتهایی را اجرایی کردند که در مرحله اول ۲۳ مدرسه و در مرحله دوم ۱۱ مدرسه مورد رصد و پایش قرار گرفت؛ به جز یک مورد تمام آزمایشات و نمونهبرداریها منفی بوده و آن یک مورد هم هنوز جوابش برای ما ارسال نشده.»
نماینده قم، احمد امیرآبادی فراهانی نیز همزمان با این اظهارات ذاکریان، مسمومیتها را «بزرگنمایی» خواند و اینگونه جمعبندی کرد: «مثلا در یک جمعی ۸ تا ۱۰ نفر بگویند که ما در حال خفه شدن هستیم. افراد دیگر که بیماری زمینهای داشته باشند نیز احساس خفگی به آنها دست میدهد و میگویند که ما در حال خفه شدن هستیم. بر این اساس این موضوع را میتوان فوبیا عنوان کرد».
فوبیا.
«انداختن پوست پرتغال در شوفاژ، شایعات در فضای مجازی» و «فوبیا» از جمله توضیحاتی بودند که در رسانههای رژیم، همزمانی معناداری با اعلام ورود نهادهای اطلاعاتی و سپاه به ماجرای سمپاشی به دانشآموزان داشتند؛ ورودی که در شبنامهی گروه موسوم به «فداییان ولایت» به انگیزهی مقامات و دستگاههای حکومتی برای حساسیتزدایی نیز توجیهی منطقی میداد. گروه فداییان ولایت در همان روزها اعلام کرده بود که «تحصیل دختران حرام و در ردیف محاربه با امام زمان است و مدارس دخترانه ایران باید تعطیل شوند».
از اینجا به بعد شباهتها بین اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان و سمپاشیها واضحتر میشوند. ۸ سال از اسیدپاشیها میگذرد و نمایندهی خامنهای در اصفهان همچنان «شمیم ولایت» منتشر میکند و آمران به معروف و نهی از منکر شهر، تحت پوشش امنیتی رژیم همچنان به کار خود مشغولند. ۸ سال پس از اسیدپاشیها، جز خبرنگار و عکاس، جز آنها که در خصوص این جنایت اطلاعرسانی کرده بودند، کسی در ارتباط با این پرونده از سوی رژیم هرگز نه بازداشت و نه معرفی شده. حمایت حکومت از آمران و عاملان این جنایت سازماندهیشده، علت عدم برخورد قانونی با مجرمین بود.
هر جا که سرنخها به عوامل و نهادهای وابسته به رژیم برسد، تحقیقات هرگز تمام نمیشوند، نتایج بررسیها به پوچی «وجود مسمومیت غیرقابل انکار است» پس از گذشت سه ماه و بیش از ۱۲۰۰ قربانی در تنها ۲ شهر میرسد.و رسانهی سپاه، فارس، در رابطه با حملات شیمیایی به دانشآموزان ۳ نفر را روز گذشته «به نقل از یک منبع آگاه» دستگیر میکند که وابسته به «شبکه نفاق» بودند تا تنها لحظاتی پس از انتشار آن، فرماندار انتظامی کشور، احمدرضا رادان این خبر را تکذیب کند و بگوید: «در این رابطه تاکنون کسی دستگیر نشده. تلاشهای زیادی انجام شده است تا کانون و منشا موضوع مسمومیت دانش آموزان شناسایی شود.» نتیجه تلاشها پس از ۳ ماه همین دو جمله بود.
دانشآموزان ۷ مدرسه در اردبیل امروز دچار مسمومیت شدند. ۱۰۸ نفر به بیمارستان منتقل شدند.
در تهران، پیش از ظهر امروز به چندین مدرسه حمله شیمیایی انجام شده:
- مدرسه دخترانه ۱۳ آبان در تهرانسر
- مدرسه دخترانه یارجانی در نارمک
- مدرسه دخترانه هاجر در تهرانسر
- مدرسه عصمت و مدارس مجاور آن در بهار شمالی
در یکی از ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی دیده میشود که ماموران رژیم به تجمع والدین دانشآموزان در مقابل مدرسه یارجانی حمله میکنند:
در ویدیویی دیگر فریادهای «مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر حکومت بچهکش و مرگ بر دیکتاتور» شنیده میشود:
در همین حال یکی از رسانههای وابسته به جواز رژیم با «محدودیتهای خاص» از قول مادر یکی از دانشآموزان قربانی حمله شیمیایی به مدارس، امروز از حملهی دو زن با «ویژگی خاص» به دو مدرسه «هاجر» و «سیزده آبان» نوشت:
«چون جفت مدرسهها بغل هم بودند، هر دو آسیب دیدند. چیزی که من به صورت مشترک از والدین بچهها و شاهدان عینی شنیدم، صحبت از دو زن با “ویژگی خاص” بود که آمدند و در حالیکه یک ماشین دم مدرسه حاضر منتظر آنها بود، از مدرسه فرار کردند و هرچه مردم تلاش کردند اینها را بگیرند، موفق نشدند و متواری شدند و رفتند. […] بچه من کمی حالت تهوع داشت که الان بهتر شده است اما بچههایی را دیدم که حالشان خیلی بدتر بود. کف بالا میآوردند، حالت استفراغ داشتند، چشمانشان میسوخت و اشکآلود بود. […] یک چیزی شبیه گاز اشک آور. […] لباس شخصیها میگفتند شعار ندهید، بچهها را ببرید.»
«ویژگی خاص» گاز اشک آور این است که در اختیار نیروهای سرکوبگر و لباس شخصیست.