سوم بهمن ۱۳۹۴ شی جین پینگ، دبیر کل حزب کمونیست چین، رئیس کمیسیون مرکزی ارتش چین، رئیس جمهوری خلق چین با سیدعلی حسینی خامنه، رئیس بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، فرمانده کل نیروهای مسلح، رهبر جمهوری اسلامی دیدار و گفتگو کرد. پس از این دیدار بود که برای نخستین بار از “قرارداد راهبردی ۲۵ ساله بین ایران و چین” در رسانهها صحبت به میان آمد. امروز بعد از گذشت نزدیک به ۵ سال، رژیم هنوز چیزی جز کلیات و تبلیغات و تکذیبیهجات در مورد این قرارداد درازمدت که برای مردم و تاریخ ایران اهمیتی سرنوشتساز دارد، بروز نداده است.

بخشهایی از این قرارداد، سه سال بعد از آن تاریخ، در اسفند سال ۱۳۹۷ توسط یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس برملا شد. اما این تارنامه بریتانیایی “پترولیوم اکونومیست” بود که اولین بار ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ جزئیات جنجالبرانگیزی از این قرارداد را فاش کرد. پترولیوم اکونومیست نوشت که در قرارداد امضا شده در سال ۹۴ طرح سرمایهگذاری سنگین ۴۰۰ میلیارد دلاری چینیها در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و همچنین حمل و نقل گنجانده شده است. قرار بر این بوده که بخش بزرگی از این سرمایهگذاری در همان ۵ سال نخست به صنایع نفت و گاز تزریق شود، چین نفت ایران را بخرد، با ارزی به غیر از دلار و مهلت پرداخت ۲ ساله، دو سوم نقدی و یک سوم هم به صورت اجناس و خدمات، ایران تخفیفهای وحشتناکی (۳۰ درصدی) به چین بدهد و همچنین اجازه دهد که این کشور ۵۰۰۰ نیروی نظامی برای حفاظت از “سرمایهگذاریهای” خویش در خاک ایران مستقر کند، علاوه بر این، شرکتهای چینی در تمامی پروژهها حق تقدم خواهند داشت. سایمون وَتکینز در نشریه “اویل پرایس” دوشنبه ۱۶ تیرماه ۹۹ مدعی شد که قرارداد راهبردی ۲۵ ساله بین ایران و چین، صرفا یک قرارداد به منظور توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری بین دو کشور نبوده و ابعاد بسیار گستردهتری دارد، ابعادی که توازن ژئوپولتیک خاورمیانه را برهم میزند. توسعه تاسیسات و تجهیزات نظامی ایران، بر اساس گزارش “اویل پرایس”، به چین واگذار شده و دو کشور روسیه و چین مجاز به بهرهبرداری و استفاده از زیرساختها و تاسیسات نظامی ایران خواهند بود. از زمان رسانهای شدن این گزارشات، جمهوری اسلامی همواره آنها را تکذیب کرده، بدون اینکه چیزی از جزئیات این قرارداد به اطلاع مردم برساند.
صرف نظر از صحت و سقم این گزارشات، آنچه در مرکز توجه این مقاله قرار دارد، بررسی رویکرد جمهوری خلق چین، سیاستها و قراردادهای دیگرش با کشورهای دیگر و اهداف بلندمدت این کشور است.
تعیین قواعد بازی

چندی پیش سندی تحت عنوان “استانداردهای چین ۲۰۳۵” راه به رسانهها یافت که از بلندپروازیهای سلطهجویانهی حزب کمونیست چین پرده برمیداشت. در این سند آمده که چین قصد دارد تا سال ۲۰۳۵ میلادی، یعنی در یک بازه زمانی ۱۵ ساله، در زمینه زیستفناوری و فناوری اطلاعات، استانداردهای جدید جهانی را تعریف و تعیین کند. هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و … فناوریهای نسل آینده، میدان فعالیتهایی هستند که در حال حاضر بدون استانداردهای جهانی رشد میکنند. کشورها و یا شرکتهایی که در سطح جهانی موفق به تعیین و دیکتهی استانداردهای صنعتی به دیگر کشورها و شرکتها در این فناوریها شوند، در آیندهی نزدیک همانهایی خواهند بود که اهرمهای کنترل، و بنابرین سلطه را صاحب خواهند شد. “امیلی دُلابرویر” از موسسان “هورایزون ادوایزوری” و کارشناس و محقق مسائل چین میگوید: «ما به سمت دنیایی پیش میرویم که در آن همه چیز به هم مرتبط خواهد بود – دنیای اینترنت اشیا. در این دنیا همه چیز توسط فناوریهای استاندارد با هم در ارتباط خواهد بود. اگر این استانداردها توسط چین ساخته و تعیین شوند، نقطه تعامل، یا همان “رابط” دنیا را چین کنترل خواهد کرد.» برای پکن این تنها یک موضوع اقتصادی نیست. حزب کمونیست «میخواهد قواعد بازی را در آینده تعیین کند.» نکته مهم در تمام این فناوریهای آینده، جمعآوری و پردازش اطلاعات و دادههاست. آن کسی که استاندارد این فرایند را مشخص میکند، منافعش تنها اقتصادی نخواهد بود. او همان کسیست که کنترل جریان اطلاعات را در مقیاس جهانی در دست دارد. برای چین این به معنای دسترسی بدون محدودیت به اطلاعات مربوط به همه صنایع، شرکتها و نهادهای فعال در زمینه فناوریهای پیشرفته است. این قصد جاهطلبانهی پکن، به عنوان مثال در مورد شرکت هوآوی وبکارگیری جاسوسی فناوری، به روشنی در معرض قضاوت عموم قرار گرفت.
برندسازی
پروژه “استانداردهای چین ۲۰۳۵” ارتباطی مستقیم با پروژهای دیگر به نام “ساخت چین ۲۰۲۵” دارد. ماه مه سال ۲۰۱۵، لی که چیانگ، نخست وزیر جمهوری خلق چین برنامه استراتژیکی را معرفی کرد که طی آن تا سال ۲۰۲۵ چین از کارخانهی تولید کننده کالاهای بنجل و کپیبرداری شده با نیروی کاری ارزان، به کشوری پیشرو در صنایع مدرن همچون هوافضا، داروسازی، فناوری اطلاعات و صنایع نیمه رسانا تبدیل شود. برند “ساخت چین” قرار است که طبق این برنامه، طی ۱۰ سال در دست کم ۱۰ صنعت تبدیل به برندی برای “نوآری، کیفیت برتر” و “پیشرفت” در مقیاس جهانی بشود.
اما هر دو این برنامههای بلندمدت و جاهطلبانهی حزب کمونیست چین تنها قدمهای اولیه در یک برنامهی بسیار جاهطلبانهتر و بلندمدتتر است: “رویای چینی”!
طرح و اجرای اینگونه برنامههای بلندمدت در تاریخ حزب کمونیست چین سنتی دیرینه دارد. اصولا مدل اقتصاد جمهوری خلق چین، “اقتصاد دستوری” یا “اقتصاد با برنامه” نام دارد که توسط حزب کمونیست، که تمامیت قدرت در آن به شکل فشرده و منسجم متمرکز شده است، از بالا به جامعه و بازار دیکته میشود؛ مدلی که در تضاد مستقیم با هرآنچه که ما از اقتصاد بازار آزاد میشناسیم قرار گرفته. مائو تسه تونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین با الگوبرداری از اتحاد جماهیر شوروی و نقض گسترده حقوق بشر و قربانی کردن جان خیل عظیمی از انسانها، خشت اول را در صنعتی کردن این کشور گذاشت. در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی، دنگ شیائوپینگ، مدل خاص سوسیالیسم چینی را با سیاست درهای باز اعمال کرد. اما این اصلاحات ساختاری در برابر اقدامات مائو، چیزی از واقعیت ضدبشری و جنایتکارانه کم نداشت. سرکوب وحشیانه و خونین اعتراضات دانشجویی در میدان “تیان آن من” از دستاوردهای سوسیالیسم اصلاح شده بود و عنصر “برنامهریزیهای بلندمدت و دیکتهای اقتصادی” در هسته مرکزی سیاست درهای باز همچنان باقی ماند. اکنون حزب کمونیست چین به رهبری شی جین پینگ با طرح برنامه “رویای چینی” پا را از مرزهای چین فراتر گذاشته و برای تمام دنیا خواب دیده است، خوابی که مانند تمام برنامههای دیگر این حزب بدون شک با اعمال خشونت و نقض حقوق اولیه انسانها از دفتر مرکزی این حزب به اقشار و ملل زیردست دیکته خواهد شد. طبق این برنامه تا سال ۲۰۲۱، سالی که حزب کمونیست ۱۰۰ ساله میشود، چین به جامعهای با رفاه نسبی تبدیل خواهد شد که فقر مطلق در آن جایی ندارد، فقری که در دهه هشتاد میلادی، بیش از نیمی از جمعیت میلیاردی چین در آن زندگی میکرد. برای سال ۲۰۵۰ میلادی، ۳۰ سال دیگر، زمانی که جمهوری خلق چین جشن یکصدمین سال تاسیس خود را برگذار میکند، حزب کمونیست این کشور نقشه راهبردی تهیه دیده است که بر اساس آن درآمد سرانه چینیها در سطح کشورهای غربی قرار میگیرد. برای رسیدن به این هدف، تولید ناخالص داخلی چین با جمعیت میلیاردی کنونی باید چندین برابر ایالات متحده آمریکا بشود.
رویای چینی یا کابوس منطقه؟

تعبیر خوابی که چین برای دنیا دیده است به زبان ساده این است: چین باید تا میانه قرن بیست و یکم به ابرقدرت سوسیالیستی در جهان تبدیل شود. شی جین پینگ برنامه “رویای چینی” را در نشست سالانه حزب کمونیست این کشور در سال ۲۰۱۷ به روشنی اینگونه برای همه تعبیر کرد: “تا میانهی قرن بیست و یکم ما نیروهای مسلحمان را به بالاترین سطح در جهان ارتقا خواهیم داد.” تا آن زمان چین در” تمام زمینههای سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و زیستمحیطی” صدرنشین جهان خواهد بود. تا سال ۲۰۵۰ ” چین در زمینه نوآوری به مقام رهبری جهان دست خواهد یافت.” جامعه جهانی در طی سه دهه پیش رو به “جامعهای سرشار از پویایی، هماهنگی و نظم” تبدیل خواهد شد. اینها تنها فرازهایی از سخنرانی ۳ ساعت و نیمهی شی جین پینگ در برابر چهرههای سرشناس حزب کمونیست چین با ۹۰ میلیون عضو در آن مراسم بود. ولی همین فرازها تصویر بسیار روشنی از رویکرد چین نسبت به کشورهای دیگر و جامعه جهانی به دست میدهد. در حالیکه برنامههای واقعبینانهی کشورهای دموکراتیک حداکثر محدود به دورههای قانونگذاری میشوند، حکومت مرکزی چین پیشبرد برنامههایی را اجرایی میکند که در مقیاس چندین دهه طراحی شدهاند.
با علم به این واقعیات در مورد سیاستهای کلی جمهوری خلق چین، هرگونه توهمی درباره ملاحظه “منافع دوجانبه” در متن “برنامهٔ ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین” تنها میتواند یا ناشی از ناآگاهی باشد و یا خیانت به منافع ملی. چین نه تنها ایران − که هماکنون تحت حکومت یکی از فاسدترین رژیمهای جهان، در ضعیفترین و شکنندهترین موضع سیاسی برای وضع هرگونه قرارداد بینالمللی قرار گرفته و به همین سبب نیز برای ادامه حیات خویش تن به هر خیانت و خواری میدهد – بلکه همه کشورهای دیگر جهان را تنها به مثابه ابزاری به منظور رسیدن به مقاصد سلطهجویانهی ژئوپولیتیک خود میبیند. و برای رسیدن به این اهداف، همانطور که در کشور خود و در مواجهه با نیروهای مخالف در میان مردم و حیطه حکمرانی خود بارها نشان داده است، از اعمال هیچ خشونت و انجام هیچ جنایتی ابایی ندارد.
Cover: Joyce Lee, Chinese Dream, My Dream – تصویری از پروپاگاندای چینی: “رویای چینی، رویای من”