6.7 C
Tehran
چهارشنبه 2 فروردین 1402

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی...

مسئولیت شهروندی در دموکراسی− شاهزاده در گفتگو

در آخرین روز «کنفرانس امنیتی مونیخ» که از جمعه،...

آبادان، اشرف، کلن – شکست طلسم مجاهدین

روی جلد شماره ۴۴/۲۰۲۱ مجله تسایت، منتشره در ۵...

کاروانهای مرگ

ثروتی هنگفت قرنهاست که از سوی ایران به سمت کربلا و نجف سرازیر می‌شود، سرزمینی که جز مرده و خاک نابارور و نمکزار هیچ نداشته و با همین "هیچ" تجارتی افسانه‌ای به راه انداخته

یکی از کالاهای مصرفی که در خانهٔ هر فرد مومن شیعه ایرانی پیدا می‌شود، مهر نماز است. این کالای مصرفی در بازار به اشکال و کیفیت و قیمتهای متفاوت عرضه می‌شود. جدا از شکل ظاهری و وزن این کالا آنچه که در قیمت این جنس نقش مهمی بازی می‌کند، مواد تشکیل دهندهٔ آن است. مهر نماز بازاری عموما از ترکیب آب و خاک ساخته شده و بنا بر منشا آب و خاک بکار رفته در ساخت آن قیمتی متغیر دارد. خاک مناطقی که به باور شیعیان، ائمه در آن حوالی دفن شده‌اند از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است و این خاک را «تربت» می‌نامند. قیمت مهر نماز رابطه‌ی مستقیمی با تربت به کار رفته در ساخت آن و امامی که در آن تربت گمان می‌رود که دفن شده است دارد. خاک برابربا خاک نیست. درجه تقدس و ـ به سبب همین تقدس ـ درجه مرغوبیت، ارزش مالی و برتری کیفی هر تربت با مقام و درجهٔ شخصی که در آن حوالی دفن شده باشد مرتبط است. علامه امینی در این خصوص می‌گوید:

«برخى از مکان ‏ها بر بعضى دیگر برترى دارد، لذا آثار و برکاتى بر آن مترتب است؛ به همین دلیل کعبه و حرم، حکم خاصى به خود گرفته است. از جمله سرزمین‏ هایى که بر سایر بقاع برترى پیدا کرده و داراى آثار و برکاتى خاص است محلى است که بدن شریف سیدالشهدا (علیه ‏السلام) را در خود جاى داده است.»

گشتی در بازار این باور “برتری برخی اماکن بر دیگران” را به شکل رقم و قیمت در برابر چشمانمان می‌گذارد:

مُهری که با خاک کربلا، منطقه‌ای که گمان می‌رود حسین در آن دفن شده، ساخته شده باشد گرانترین قیمت را دارد و تاپ برند محسوب می‌شود. برند علی یا نجف و برند رضا با تربت مشهد در درجات بعدی قرار دارند. در سالهای اخیر مهر نماز جدید، ساده و بی نام و نشان و ساخت چین کمونیستی نیز به برندهای امامان افزوده شده که با نازلترین قیمت به نمازگذاران ایرانی فروخته می‌شود. تا کجا “تربت” است؟ این سوال پیش می‌آید که محدوده جغرافیایی تقدس چه مساحت مشخصی را دربرمی‌گیرد؟ آیا خاکی که در یک متری قبر منسوب به امام حسین واقع شده از همان “برتری و آثار و برکات خاص” برخوردار است که خاکی که در ۵۰ کیلومتری آن واقع شده؟ شیخ طوسی فاصله‌ی خاک با محل دفن و «رتبه فضیلت» خاک را یکی می‌داند: یعنی هرچه خاک به جسد مدفون در آن نزدیکتر باشد، فضیلت و ارزش آن بیشتر است و تا پنج فرسخ تربت حساب می‌شود. به این ترتیب مبلغان شیعی از قول ششمین امام، یعنی نواده‌ی حسین، جمله‌ای را نقل قول می‌کنند: «نزد سر مبارک امام حسین علیه السلام خاکی سرخ است که در آن شفاء از هر دردی است الاّ مرگ.»

سال گذشته تارنمای رسمی آستان قدس حسینی گفتگویی اختصاصی با رئیس یکی از کارگاههای ساخت مهر وابسته به آن آستان در کربلا را منتشر کرد. در این گزارش رئیس  کارگاه در خصوص تولید مهر نماز توضیحات جالبی ارائه داد. به گفتهٔ وی این کارگاه روزانه بیش از ۵۰۰۰ مهر تولید می‌کند. «تربتی که این مهرها از آن ساخته می شود از عمق پنج متری از سطح زمین داخل حرم مطهر حسینی استخراج شده» و مهرهای تولیدی به سه دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول برای مصرف در داخل محوطه حرم، دسته دوم که کاربرد پزشکی به آن نسبت داده می‌شود به جهت شفا و علاج بیماران ساخته و عرضه می‌شود و بخشی از تولید هم برای هدایای تبلیغاتی در نظر گرفته شده. در مورد کاربرد پزشکی و شفا‌دهی خاک، این تارنما در قالب همین گزارش نقل قولی از یک پژوهشگر دینی به نام «شیخ باسم الحلی» آورده: «طبق روایات وارده تربت کربلا از زمان حضرت آدم (علیه ‌السّلام) جایگاه ویژه‌ای داشته است. اجماع علماء تاکید بر حرمت خوردن خاک دارد مگر تربت حضرت امام حسین (علیه ‌السّلام). دلیل این مطلب، تعداد روایاتی ا‌ست که از حضرات ائمه (علیهم‌ السلام) در این‌ باره وارد شده است. این روایات به خوردن ذراتی از تربت مضجع شریف حضرت امام حسین (علیه ‌السلام) برای شفاء تأکید دارد.»

با احتساب ۱۰۰ گرم تربت خالص غربال شده به طور متوسط برای هر یک مهر نماز، تنها همین یک کارگاه سالانه ۲۰۰ تن خاک از عمق ۵ متری «داخل حرم مطهر حسینی» باید برداشت کند. با توجه به اینکه این صنعت قدمتی چند صد ساله دارد و بسیاری از ساکنین شهر کربلا به تجارت خاک و مهر مشغولند، حرم مطهر و محدودهٔ تربت‌برداری باید امروز شبیه به یکی از دهانه‌های کره ماه شده باشد.

گذشته از تبدیل خاک بی‌خاصیت و کیفیت صحرای کربلا و نجف که هیچ گیاهی در آن به عمل نمی‌آمده، به کالایی قیمتی و پردرآمد، و فروش و صادرات آن به عنوان دارویی پزشکی و خوراکی به شهرها و کشورهای شیعه‌نشین، علمای شیعه پا را یک قدم فراتر گذاشته‌اند و خاک این نواحی را به عنوان «بهشت ضمانتی» به پیروانشان فروخته‌اند. دیلمی در ارشاد القلوب می‌گوید: «طبق اخبار صحیحی که از اهل بیت(ع) وارد شده از ویژگیهای تربت نجف اشرف این است که هر کس در آن تربت پاک، دفن شود، عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر از وی برداشته میشود.» همچنین علامه امینی که در آغاز این مطلب از او نقل قول کردیم، در خصوص برکات خاک کربلا و برتری آن بر دیگر خاکها تنها به این دلیل که ادعا شده جسد یک امام، حسین، جایی در آن حوالی دفن شده است، می‌گوید: «همان بقعه‏ اى که امام‏ على (علیه‏ السلام) قبل از شهادت امام‏ حسین (علیه ‏السلام) قبضه‏ اى از خاک آن را برداشت و استشمام کرد و چنان گریست که زمین از اشک‏ هاى حضرتش مرطوب گشت.

سپس فرمود: از این سرزمین هفتاد هزار نفر محشور شده و بدون حساب وارد بهشت مى‏ گردند.»

در قرن ۱۸ میلادی، دقیقا دسامبر سال ۱۷۶۵ میلادی، ریاضیدان، نقشه‌نگار و پژوهشگری آلمانی به نام کارستن نیبور، که به ماموریت از دربار سلطنتی دانمارک به شرق سفر کرده بوده، در راه بازگشت به کپنهاگ پس از هند و ایران به بصره رسید. نیبور از بصره به نجف، کربلا، بغداد و موصل و شهرها و مناطق دیگری در محدودهٔ عراق امروزی سفر کرد. در کربلا او از تفاوت آداب نمازخوانی بین اهل شیعه و سنی‌ تعریف می‌کند:

«[شیعیان] برای اینکه نمازشان قدرت و شدت بیشتری بگیرد، تکه‌ای کلوخ از خاکی که ادعا می‌شود حسین بر روی آن خاک کشته شده، در نقطه‌ای که هنگام به خاک افتادن پیشانی‌شان را بر آن می‌گذارند، روبرویشان قرار می‌دهند. چرا که قرار است عبادتشان این طور به نظر آید که انگار بر خاک امام بزرگوارشان نماز می‌خوانند. بعد از نماز تسبیحی به دست می‌گیرند که آن هم از همین خاک درست شده است و با آن کلماتی را آنقدر تکرار می‌کنند تا دعایشان به پایان برسد. آخرسر هم ریششان را شانه می‌زنند. مهر و تسبیح گِلی که ذکر شد و به دلیل استفاده مکرر زود از بین می‌روند، همیشه خریدار دارند و در کارگاهی در “مشهد حسین” تولید می‌شوند که از سالهای دور توسط یک خانواده گردانده می‌شود، خانواده‌ای که خود را “سید اولاد محمد” می‌داند و به فرقه شیعه ایمان دارد. این خانواده ولی در ازای چنین امتیازی باید هر سال به پاشا در بغداد مالیات کلانی بدهد. مُهرهای تولیدی در حجره‌ای کوچک در داخل حرم فروخته می‌شوند. من ملای خدمتکارم را مامور کردم که یک بسته از این مهرها را برایم بخرد. او نیز تعدادی از آنها را در اندازه و اشکال مختلف برایم آورد که من از روی آنها این نقاشی‌ها را کشیدم:»

نتیجه‌ی سفرهای نیبور گزارشها و نقشه‌های باارزشی بودند از جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و سنن مردم شهرها و مراکز شیعه. سفرنامه کارستن نیبور به فارسی ترجمه شده؛ ولی فقط همان قسمت که مربوط به شهرها و مناطق ایران کنونی می‌شود؛ آن هم با سانسور و ممیزی‌های فراوان. حال اینکه گزارشها و نقشه‌برداریهای نیبور یکی از قدیمی‌ترین و دقیق‌ترین اسناد تاریخی مربوط به جهان شیعه می‌شود. در خصوص تقدس خاک قبور و تجارت رویایی اهل نجف و کربلا از یکی از بدترین و کم‌ارزشترین خاکهای جهان کارستن نیبور وقتی به نجف می‌رسد اینگونه گزارش می‌دهد:

مسجد حسین در کربلا، ۱۷۶۵ میلادی، قدیمیترین ترسیم موجود از این بنا

«شهر “مشهدعلی” نامش را از مسجدی باشکوه گرفته است که به احترام علی، چهارمین خلیفه مسلمانان ساخته شده است و توسط شیعیان از تمام نقاط و همچنین پیروان دیگر فرقه‌های محمدی از مکه و شهرهای مسلمان‌نشین دیگر زیارت می‌شود. شیعیان حتی پس از مرگ خود تلاش می‌کنند که به این شهر مقدس زیارت کنند! چنانکه نه تنها از الحله و بغداد و لملوم و دیگر شهرهای همسایه اجساد مردگان به اینجا آورده می‌شوند، بلکه از سرزمین فارس نیز؛ حتی از هندوستان. در زبیر و بصرهٔ قدیم شنیدم مرده‌ای را که یک سال بود در خاک خوابیده بود از قبر درآورده بودند که آن را به این شهر بیاورند تا اینجا دفن شود. این کار برای این شهر، محل درآمد قابل توجه‌ای است. در راه دیوانیه به مشهدعلی ۴ تا و از الحله ۵ تا مرده را به چشم خود مشاهده کردم که برای به گور سپردن به نجف کشانده می‌شدند. در جواب این سوال که آیا می‌شود روی روزانه ۷ نعش که از نقاط دیگر به اینجا آورده می‌شوند حساب کرد، به من گفته شد که ۷ تا کم است. با این حساب سالانه بیش از ۲۰۰۰ جسد از شهرها و ممالک بیگانه به اینجا آورده می‌شود. هرکس مبلغ هنگفتی پول بپردازد، گوری در نزدیکی مسجد امامش نصیبش می‌شود. کسی که متوسط خرج کند می‌تواند در داخل حصار شهر خاک شود و آنکه بیشتر از ۴ تا ۸ سکه نمی‌خواهد خرج کند، جایی خارج از شهر به او می‌دهند. گمان نمی‌کنم که در داخل مسجد مرده‌ای را خاک کنند. دست کم در مسجدهای دیگر محمدیان قبری دیده نمی‌شود بجز گور خود بانی مسجد و یا در مواردی زنها و فرزندانش. در کل محمدیان دوست ندارند قبرستانهایشان در داخل حصار شهر باشد.

علمای سنی متعددی به من اطمینان دادند که هیچکس با قاطعیت نمی‌داند علی، داماد پیغمبرشان، کجا به خاک سپرده شده است؛ و هیچ هم بعید نیست که بستگانش سعی در مخفی نگه داشتن محل دفن او از دشمنانش داشته بوده باشند. شیعیان اما قبر او را اینجا در این مسجد نشان می‌دهند. می‌گویند علی فرمان داده بوده که پس از مرگش جسدش را بر پشت یک شتر بخوابانند و او را در محلی دفن کنند که این حیوان، پس از راندنش از کوفه، توقف کند. فرمان عجیبیست از سوی یک مرد تیزهوش، آنطور که شخصیت علی معمولا توصیف می‌شود. باری، به هر جهت این گور باعث شد که شهری در اطرافش ساخته شود. این شهر در منطقه‌ای خشک و بی آب و علف مانند سوئز و جده واقع شده. اصلا آب در آن نیست. آبی که برای شستشو و پخت و پز نیاز است از طریق کانالی زیرزمینی به اینجا انتقال داده می‌شود و آب اشامیدنی را نیز پس از طی مسیری چند ساعته با الاغ می‌آورند. در یک طرف شهر خاک آنقدر آهک دارد که کافیست آن را با پِهِن چهارپایان پخت تا یک ملات خوب برای ساخت و ساز به دست آورد. از آنجا که آهک اینجا فراوان و چوب بسیار گران و نایاب است، همه خانه‌های شهر از خشت پخته و آهک ساخته شده‌اند و سقفشان هم گنبدی شکل است و به همین جهت دوام بسیار دارند. در طرف دیگر شهر، بیابانی پست قرار گرفته که سطحش از نمک پوشیده است. عربها به آن البحر یا بحر نجف می‌گویند و قسم می‌خورند که این همان “بحر ساوه” است که می‌گویند، وقتی محمد بدنیا آمد خشک شده است.!»

در سفرنامه نیبور هر خواننده‌ای به راحتی متوجه می‌شود افسانه‌ها و روایات دینی همه دست به دست شده‌اند و از اینجا به آنجا انتقال و در میان کاسبان دین بنا به اقتضا در مناسبتهای مختلف به اماکن و اشخاص مختلف نسبت داده می‌شوند. چنانکه در همین بخش کوتاه با چند نمونه‌ی بسیار آشنا روبرو شدیم: افسانه‌ی انتخاب مکان مناسب توسط شتر و همچنین افسانه‌ی بحر ساوه.

امر دیگری که هر خواننده‌ای، بخصوص ایرانی، متوجه آن خواهد شد ثروتیست که طی قرنها از ایران به سمت کربلا و نجف سرازیر شده، سرزمینی که جز مرده و خاک نا‌بارور و نمکزار هیچ نداشته و با همین “هیچ” تجارتی افسانه‌ای براه انداخته که همچنان ادامه دارد. نیبور از نعش‌کشی شیعیان می‌گوید که به خیال رفتن به بهشت هزینه‌ای هنگفت متحمل می‌شوند تا در یکی از بی‌ارزشترین خاکهای منطقه دفن شوند. تصویر دقیق و زنده‌ای از این نعش‌کشی شیعیان ایرانی و غارت ثروتهایشان توسط راهزنان عرب در راه رسیدن به کربلا و نجف و یا توسط متولیان قبرستانهای این اماکن در ادبیات قرن ۱۹ انعکاسی روشن و کم نظیر یافته است: «کاروانهای مرگ» اثر کارل مای که متاسفانه ترجمه‌ی فارسی از آن، مانند سفرنامه نیبور، موجود نیست و از این رو به مناسبت اربعین و ثروتی که با کاروانهای زائرین به همین مناسبت از ایران ربوده می‌شود، بخشی از آن را به فارسی می‌خوانیم:

«لذت؟ این لذت یقیناً بسیار شبهه‌آمیز بود! شیعیان بر این باورند که جسد مسلمانی که در کربلا و یا نجف خاک شود بدون هیچ‌گونه مانعی بلافاصله به بهشت می‌رود. به همین دلیل این بزرگترین آرزوی هر شیعه دوازده امامی است که در یکی از این دو مکان دفن شود. از آنجا که انتقال اجساد با کاروانها بسیار گران تمام می‌شود، این کار تنها برای ثروتمندان میسر است. آدم فقیر اما، اگر بخواهد در یک چنین مکان مقدسی خاک شود، از تمام بستگانش خداحافظی می‌کند و از کوه و دشت و شهرها با گدایی و صدقه و خیرات خود را به قبر علی یا حسین می‌رساند و آنجا آنقدر منتظر می‌ماند تا بمیرد.

سال به سال صدها هزار شیعه پای در راه زیارت به این اماکن می‌گذارند، ولی هرچه دهم ماه محرم، روز مرگ حسین نزدیکتر می‌شود موج مهاجرت هم شدت بیشتری به خود می‌گیرد. آنگاه کاروانهای اجساد شیعیان فارس، افغان، بلوچ، هند و غیره از فلات ایران سرازیر می‌شوند؛ از هر سو اجساد مردگان را به دنبال خود می‌کشند و حتی با کشتی آنها را از راه رود فرات به این اماکن می‌آورند. اجساد اغلب ماهها پیش از عزیمت آماده سفر هستند؛ کاروان راهی طولانی در پیش دارد و آهسته می‌رود؛ در صحرای جنوب بر راه کاروان از شدت گرما آتش از آسمان می‌بارد، ولی این راه راهیست پیش رو و باید پیموده شود. و بدین سبب به راحتی می‌توان بوی متعفن و زننده‌ای که یک چنین کاروانی به راه می‌اندازد را تصور نمود. مردگان در تابوتهایی سبک خوابانده شده‌اند که گرما آنها را متلاشی می‌کند، یا با نمدهایی پوشانده شده‌اند که بر اثر گندیدگی لاشه‌ها پوسیده و پاره شده‌اند؛ و به همین خاطر هم هیچ تعجبی ندارد که شبح چشم‌گود طاعون پشت پای چهارپایان نحیفِ این کاروانهای مرگ پدیدار ‌شود. هر کسی که با آنها روبرو شود از آنها با فاصلهٔ زیاد کناره می‌گیرد. تنها کفتارها و بادیه‌نشینان پنهانی تعقیبشان می‌کنند. کفتارها را بوی تعفن لاشه‌ها جذب می‌کند و بادیه‌نشینان را گنجی که کاروانها با خود حمل می‌کنند تا در پایان راه به مزاربانان تحویل دهند. ظروفی که با الماس تزئین شده‌اند، پارچه‌های مرواریدکاری شده، سلاح و ابزارآلات گران‌بها، مقادیر عظیمی از سکه‌های طلا و جواهرات ذی قیمت و غیره به کربلا و نجف آورده می‌شوند، جایی که همه آنها در گنجینه‌های زیرزمینی ناپدید می‌شوند. برای فریب دادن راهزنان، کاروانها گنج‌هایشان را در جعبه‌هایی شبیه به تابوت پنهان می‌کنند، اما این ترفند در برابر قبایل راهزن عرب دیگر کارساز نیست. راهزنان در جریان سرقت، پیش از هر چیز همه تابوتها را باز می‌کنند و با این کار به طور حتم به گنجهایی که در پی‌شان بودند دست می‌یابند. صحنه‌ای که پس از این تهاجمات به جا می‌ماند، تصویریست دلخراش از حیواناتی که خونشان ریخته شده، انسانهایی که کشته شده‌اند، تکه‌های پراکنده از اعضای بدن اجساد و تابوتهای درهم‌شکسته؛ و مسافر تنها سر اسب خود را به سمتی دور از این صحنه کج می‌کند تا از بوی تعفن و طاعون در امان بماند.»


Cover: Albert Richter (شیعیان مردگانشان را به کربلا می‌برند)

در همین زمینه

دیدگاهتان را بنویسید

Please enter your comment!
Please enter your name here