26.7 C
Tehran
یکشنبه 14 خرداد 1402

کُشتن برای روسری− این بار در ماهان کرمان

بعدازظهر روز گذشته در منطقه گردشگری باغ شاهزاده در...

سم به اختیار نظام

نگاهی به پراکنش حملات شیمیایی اخیر به دانش‌آموزان و نیم‌نگاهی به سیاست «جوانی جمعیت» رژیم

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی...
خانهبازداشتیها«آسمان از قفس رها»-...

«آسمان از قفس رها»- انتقاد کایلی مور گیلبرت از پرداخت پول به سپاه

«نازنین هر دو محکومیتش را گذراند… شش سال. اسم این به هیچ وجه “موفقیت” نیست… اگر دیپلماسی انگلیس واقعا کارآمد بود، باید نازنین زاغری رتکلیف را پیش از اتمام دوران محکومیتش بیرون می‌آورد». این را کایلی مور گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی و زندانی سابق که ۸۰۴ روز در زندان‌های جمهوری اسلامی بوده در گفتگویی که روز گذشته در گاردین استرالیا منتشر شد می‌گوید: «نمی‌توانم کلید ذهنم را فشار دهم و خاموشش کنم و همینطور به زندگی خود ادامه دهم و دوستانم را در آنجا [ایران] از یاد ببرم؛ سرگذشت‌هایی که شنیده‌ام و چیزهایی را که با چشمان خود شاهد بودم به فراموشی بسپارم. من باید از صدایم برای بیان اینها استفاده کنم». کایلی از آزادی نازنین زاغری و انوشه آشوری در این گفتگو ابراز خوشحالی می‌کند. اما از اینکه دستگاه دیپلماسی بریتانیا این قضیه را به عنوان یک «پیروزی» برای خودش جشن گرفته، بسیار خشمگین است: «واقعا شرم‌آور است که حتی با بازپرداخت بدهی‌ها نتوانستند هر چهار بریتانیایی زندانی را آزاد کنند».

سپاه پاسداران این پولها را متعلق به خودش می‌داند. مردم ایران حتی رنگ یک سنت از این پولها را هم نخواهند دید

گیلبرت در این مصاحبه می‌گوید که پرداخت پول به سپاه پاسداران تنها باعث تقویت و نهادینه شدن «دیپلماسی گروگان‌گیری» می‌شود: «پرداخت پول چیزی نیست جز تشویق و حمایت گروگان‌گیری. همیشه همین بوده؛ عده‌ای در سپاه پاسداران، هربار که یک گروگان‌گیری به پایان می‌رسد، به خود می‌بالند و با افتخار می‌گویند: حالا دیدید چه پول هنگفتی به جیب زدیم؟ تنها برای اینکه چند تا جاسوس رو دستگیر کردیم».

سپاه پاسداران را کایلی مور گیلبرت در این گفتگو به عنوان «یک حکومت در داخل حکومت»، یک پا قانون، توصیف می‌کند: بی‌رحم، وحشی و با این حال به دلیل ساختار مافیایی، وجود باندهای درون سازمانی و افتراق ایدئولوژیکی در معرض همه نوع تئوری توطئه و پارانویا. سپاه توسط ایالات متحده آمریکا در لیست سازمان‌های تروریستی قرار گرفته. پرداخت پول به این سازمان تروریستی به عقیده گیلبرت دنیا را فقط ناامن‌تر خواهد کرد:

«سپاه پاسداران این پولها را متعلق به خودش می‌داند. مردم ایران حتی رنگ یک سنت از این پولها را هم نخواهند دید. سپاه برای خرید تسلیحات نظامی از این پولها استفاده خواهد کرد و بار بعد که ایرانی‌ها برای اعتراض دست به تظاهرات زدند، از این سلاح‌ها برای کشتار مردم در خیابان‌ها بهره خواهد برد. آنها با این پولها سلاحهای جدیدی تهیه می‌کنند و مزدورهای بیشتری می‌فرستند: به سوریه، فلسطین، یمن، عراق و هر کشوری که در امور داخلی آن دخالت می‌کنند».

خط قرمز

این زندانی و گروگان سابق جمهوری اسلامی با آگاهی از نحوه‌ی آزادی خود طی یک مبادله‌ی پیچیده که چهار کشور در به انجام رسیدن آن سهیم بودند و نتیجه‌اش به آزادی او از یک سو و بازپس‌دهی سه تروریست رژیم از زندان تایلند از سوی دیگر منتهی شد، بر لزوم ایجاد یک «خط قرمز» در تقابل با دیپلماسی گروگان‌گیری تاکید می‌کند. از دید او بین مبادله‌ی زندانی و تن دادن به درخواست پول، یعنی «باج‌گیری»، فرق است: «می‌دانم، این نظر من کمی خودخواهانه به نظر می‌آید و برای خودم هم این یک معضل اخلاقیست؛ از این جهت که انسانهایی بی‌گناه در رنج و عذابند و آدم سعی دارد از رنج آنها بکاهد. ولی یک جا باید خط قرمزی هم وجود داشته باشد. و من فکر می‌کنم پرداخت پول همان خط قرمز است. چرا که شما هرگز نمی‌دانید، این پول برای چه کاری خرج می‌شود. من به این امر واقفم که سه تروریست در ازای آزادی من مبادله شدند. با این که به دولت استرالیا تضمین داده شده که این سه نفر دیگر خاک ایران را هرگز ترک نخواهند کرد… باز هم اگر یکی از این سه نفر اقدامی تروریستی انجام دهد و یا کسی را به قتل برساند، من خودم را شخصا به نحوی سهیم و مسئول در این جریان خواهم دید. چون آنها تنها به خاطر من است که دیگر پشت میله‌ها نیستند. این امر نگرانی شدیدی در من ایجاد می‌کند».

کایلی مور گیلبرت از عملکرد کشورهای غربی در مواجهه با «دیپلماسی گروگان‌گیری» جمهوری اسلامی انتقاد می‌کند: «هر کشور غربی که شهروندی از آن توسط جمهوری اسلامی گروگان گرفته می‌شود به نوعی چرخ را دوباره اختراع می‌کند. به نظر می‌رسد که از اشتباهات دیگر کشورها هیچ چیز نمی‌آموزند و در این زمینه هیچ نوع همکاری بین آنها وجود ندارد.»

آسمان از قفس رها

گاردین در مطلب خود کتاب خاطرات کایلی مور گیلبرت را با عنوان «آسمان از قفس رها» معرفی می‌کند. کتابی که توسط نشر «اولتیمو پرس» ارائه شده و در ماه آوریل، چند روز دیگر در دسترس خوانندگان قرار خواهد گرفت.

برایم غیرقابل تصور است که چطور بر مردمی چنین صمیمی و خوش قلب، مردمی چنین سخاوتمند، یک چنین رژیمی حاکم شده که خصوصیاتش دقیقا در تضاد با آنهاست: وحشی، بی رحم و غیرانسانی

کایلی در این کتاب از تجریبات خود در مورد غیرقابل پیش‌بینی بودن  و خودسری رفتار زندانبانان و بازجویان حکایت می‌کند؛ از ظلم و بیداد رژیم حاکم بر ایران، از متدهای بازجویان برای شکستن زندانی و اخذ اعتراف، از تلاش آنها برای اجبار زندانی به همکاری و تبدیل او به یک مهره‌ی اطلاعاتی، از انفرادی‌ها، از ۲ الف، از هم‌بندی‌هایش سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی، از: «هیچ امیدی وجود نداشت… به هر شاخه‌ی باریکی از امید که چنگ می‌انداختم از کفم رها می‌شد؛ به جایی افتاده بودم که چیزی جز دردی بی امان و تیره در آن وجود نداشت … یادم نیست چه اتفاقی افتاد، ولی ناگهان خود را در حالی که جمجمه‌ام را محکم به دیوار سلولم می‌کوبیدم یافتم. بارها و بارها.
آنجا هیچ امیدی وجود نداشت».

او که یک سال را در انفرادی گذرانده می‌گوید: «به لحاظی بدتر از شکنجه فیزیکی، انفرادیست. از درون تو را می‌بلعد و تو را در سر خودت به جنون می‌رساند. خودت را به بزرگترین دشمنت بدل می‌کند». نکته‌ای که در خاطرات گیلبرت بارها به آن اشاره شده «اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای شدن پرونده‌اش» است: «توجه رسانه‌ای، اطلاع‌رسانی و فشار افکار عمومی واقعا کمک می‌کند. این قضیه در مورد آزادی من نقش بسیار بسزایی داشت. من می‌دیدم که حتی شرایط بازداشتم بر اثر رسانه‌ای شدن پرونده‌ام بهبود پیدا می‌کردند، می‌دیدم که مسئولان زندان به وضعیت سلامتم بیشتر توجه می‌کردند». یکی از سخت‌ترین تجربیات زندان به گفته‌ی مور گیلبرت این است که «به تو می‌گویند، هیچکس در مورد تو حرفی نمی‌زند، کسی تو را نمی‌شناسد و بیرون از این دیوارها آب از آب تکان نمی‌خورد و به تو احساس تنهایی و فراموش‌شدگی دست می‌دهد».

کایلی کتاب خود را به سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی تقدیم کرده است. او به گاردین در مورد دوستانش که هنوز در زندان‌های ایران هستند و همچنین در مورد مردم ایران می‌گوید: «برایم غیرقابل تصور است که چطور بر مردمی چنین صمیمی و خوش قلب، مردمی چنین سخاوتمند، یک چنین رژیمی حاکم شده که خصوصیاتش دقیقا در تضاد با آنهاست: وحشی، بی رحم و غیرانسانی.

خیلی از ایرانی‌ها به من کمک کرده‌اند. خیلی از آنها به خاطر من خود را به خطر انداختند، وظیفه‌شان نبود؛ چیزی به من بدهکار نبودند. من هیچ وقت نمی‌توانم این را فراموش کنم، نمی‌توانم دوستانی را که آنجا جا گذاشته‌ام را از یاد ببرم.

کایلی مور گیلبرت به یاد می‌آورد که جایی به یکی از هم‌بندی‌هایش گفته بود «من ایرانی‌ام. حالا یکی از شما هستم».

تازه‌ها

مطالب برگزیده

اعتراف و انضباط

۳ تولید ویدیویی از "اعترافات" زنان بازداشت شده در ظرف ۴...

از لایه‌های اختفا- قرارداد ۲۵ ساله با چین

اختفای متن قرارداد ۲۵ ساله با چین، بخشی از توافقنامه و تعهدی است که جمهوری اسلامی بر خلاف منافع و اراده‌ی ملی و به نفع و خواست کشور بیگانه به آن تن داده است

از اقدامات فعال و احمقان مفید

پروپاگاندا نه جادوست و نه دیوی که قادر به تغییر واقعیت و انجام هر کاری باشد. مهمترین عامل موفقیت و یا ناکامیش نه در درون خود ماشین، که جایی بیرون از آن، روبروی آن قرار گرفته؛ بدون آگاهی از نقش کلیدی خود

مجاهدین خلق: دستیاران بازجوهای رژیم – برای حامد قره اوغلانی

سازمان مجاهدین بداند: با مصادره‌ی نام و تصویر بازداشت‌شدگان و همکاری در پرونده‌سازی با بازجویان رژیم اسلامی، خود را در برابر جنبش براندازی قرار می‌دهد