22.8 C
Tehran
پنج‌شنبه 10 فروردین 1402

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی...

مسئولیت شهروندی در دموکراسی− شاهزاده در گفتگو

در آخرین روز «کنفرانس امنیتی مونیخ» که از جمعه،...

آبادان، اشرف، کلن – شکست طلسم مجاهدین

روی جلد شماره ۴۴/۲۰۲۱ مجله تسایت، منتشره در ۵...

کــــافنامهٔ آبــان ۹۸ – سوگ نهان

گدون دیوزخان چوبانا
گلمسین بو ایل مغانا
گلس باتار ناحاق قانا*

از ارس که او را گرفتند هشت ساله بود. پدرش، محمد گچ‌کار، به شهریار رفت تا دیوار خانه‌های آنجا را سفید کند و او را هم با خود برد. پنج سال بعد، وقتی که آبان نود و هشت شد و شهریار به خیابانها ریخت، در چشمهای او دشتهای سرسبز و بی انتهای مغان هنوز می‌درخشیدند. ۱۳ ساله بود. رفته بود خرید. گلوله‌‌ای از امنیت ملی او را درید. محمد گچ‌کار سه روز التماس می‌کرد. سه‌شنبه ۲۸ آبان پیکر فرزندش را به او دادند تا ببرد او را کنار ارس در خفا به خاک مغان بسپارد. امنیت ملی هم به دنبالش فرستادند که تنها نباشد.

هنوز از خراش صدای آمنه سادات در گوش خون می‌چکد که محمد گچ‌کار را در برابر دوربین صدا و سیمای امنیت ملی به شعبده‌بازی واداشت تا یک کارت بسیجی با قدمت ۴ سال برای کودک کشته‌شده‌ی ۱۳ ساله‌اش از آستین بیرون بکشد و بگوید «فرزند من برای خرید رفته بود. برگشتنی … دیگه … دیگه این بلا سرش اومد دیگه…».

پنجشنبه بود، ۲۱ آذر ۹۸، که صدای آمنه سادات از امنیت ملی صدا و سیما بلند شد و ورود نماینده علی خامنه‌ای، چهارمین دبیر شورای امنیت ملی، وزیر دفاع و وزیر سپاه پاسداران سابق … دریابان علی شمخانی را به آلونک محمد گچ‌کار در شهریار خوش‌آمد گفت. در جو صمیمی آلونک همه روی زمین نشسته بودند و همکاران آمنه امنیت ملی سادات ذبیح‌پور مرتب جلوی دوربین صدا و سیما می‌دویدند که یک میکروفون اضافه‌تر جلوی دبیر امنیت ملی بکارند. خانه کوچک بود. همه دوزانو نشسته بودند به جز نماینده ولی فقیه که حتی پالتو و شال گردنش را در جو صمیمی و تنگدستانه در نیاورده بود. دو دستش را روی زمین گذاشته بود، تعادل نداشت، تحمل وزن بدنش روی زمینِ سخت برایش مشکل بود. عادت به زمین‌نشینی نداشت؛ همه دیدند.

نگاهش در اطراف دیوار و سقف سفیدکاری شده دنبال چیزی می‌گشت: «ما از جنس شما هستیم.» این را گفت و رفت به خانه‌‌ای که در خیابان فرشته به مساحت ۲۶۰۰ متر و ارزش هزار میلیارد به نام زنش زده. در دودمان محمد گچ‌کار هیچکسی نیست که مثل شمخانی و برادرانش به همراه پدرشان پس از دبیرستان به لوس ‌آنجلس رفته باشد، برادرانش بمانند، او برگردد و بعدها این سفر را از زندگینامه‌هایش درآورد و به جایش منصورون و محسن رضایی را بکارد که سادات امنیت ملی صدا و سیمای ذبیح‌پور سالها بعد بتواند میکروفونی در خانه‌ی محمد گچ‌کار که فرزند ۱۳ ساله‌اش را ماموران شورای آمنه ملی به ضرب گلوله کشته‌اند، در برابرش بکارد تا او به دیوار سفید خیره شود و بگوید: «ما خادم مردم هستیم.»


* بروید به خان چوپان بگویید
امسال به مغان نیاید
گر بیاید گرفتار خون به ناحق ریخته خواهد شد

سحر
سحر
اگر امروز نتوانم موی خود را محکم بگیرم و خویش را از این باتلاق بیرون بکشم، بی تردید هم خودم و هم اسبی که سوار بر آن در راهم، هر دو غرق خواهیم شد.

بیشتر از همین نویسنده

درس مهرداد: خشونت و سرکوب بی‌دلان را جسور و تماشاچیان را مبارز می‌کند

یک روز یکشنبه بود. بار نخست که ۸ مامور اطلاعات به خانه‌ی پدری مهرداد محمدنژاد در شهریار ریختند، او...
00:35:15

اصفهان- جمعه‌ی سیاه

«آب که در زاینده‌رود نبود. بسیج و باتوم ولی بود...» بازخوانی وقایع جمعه‌ی سیاه اصفهان بر اساس بررسی اولیه تصاویر و ویدیوها و گزارشهای مردمی. نگاهی به برخی واکنش‌های رسانه‌های حکومتی و اولین گزارش از بازداشت‌شدگان، افراد مجروح و جانباختگان

سم به اختیار نظام

نگاهی به پراکنش حملات شیمیایی اخیر به دانش‌آموزان و نیم‌نگاهی به سیاست «جوانی جمعیت» رژیم

دیدگاهتان را بنویسید

Please enter your comment!
Please enter your name here

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

سم به اختیار نظام

نگاهی به پراکنش حملات شیمیایی اخیر به دانش‌آموزان و نیم‌نگاهی به سیاست «جوانی جمعیت» رژیم

از اسیدپاشی تا سم‌پاشی− حملات جمهوری شیمیایی به زن

در آخرین آمار منتشر شده در خصوص مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان در مدارس ایران زهرا شیخی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس امروز صبح گفت که «از...

مسئولیت شهروندی در دموکراسی− شاهزاده در گفتگو

در آخرین روز «کنفرانس امنیتی مونیخ» که از جمعه، ۲۸ تا یکشنبه ۳۰ بهمن ماه در هتل «بایریشه هوف» این شهر در جریان بود،...