ماموران گمرک فرودگاه فرانکفورت آلمان، دوازده سال پیش درست در همین ماه، چمدانهای چهار مسافر لبنانی را تفتیش کردند. آنها ۹ چمدان به همراه داشتند و پروازی را با شرکت «میدل ایست ایرلاین» به مقصد بیروت رزرو کرده بودند. ماموران ۳۰ کیلوگرم اسکناس یورو در چمدان این ۴ نفر پیدا کردند. بسته های پول ابتدا در داخل کاغذ آلمینیومی پیچیده و با ذوق و سلیقه با کاغذ کادو مانند هدیه بسته بندی شده بودند. ۳۰ کیلوگرم اسکناس کشف شده مبلغی بود برابر با ۸,۶۹۲,۹۹۰ یورو.
آنچه در ماه مه سال ۲۰۰۸ در فرودگاه فرانکفورت رخ داد به هیچ وجه اتفاقی نبود، بلکه نتیجه دو سال تحقیقات مستمر اداره مبارزه با جرایم ایالت راینلند فالتس آلمان بود. اعضای یک باند قاچاق لبنانی در برابر چشمان ماموران طی این دوسال به شکل مرتب ابتدا به هلند و سپس به بیروت سفر می کردند. اداره مبارزه با جرایم فدرال آلمان با همکاری اداره گمرک تحقیقات را به عهده گرفتند. این همکاری منجر به پیدایش هسته اولیه گروه تحقیقات جنایی موسوم به «سدر» شد. گروهی که ده سال بعد، با سرپرستی اداره مبارزه با قاچاق مواد مخدر ایالات متحده آمریکا (DEA)، عملیات گسترده ای با همین نام، در چندین کشور و قاره برای متلاشی کردن شبکه عظیم قاچاق مواد مخدر، پولشویی و تقلب برند، مرتبط با گروه تروریستی حزب الله لبنان را هماهنگ و اجرا کردند.
برگردیم به وقایع سال ۲۰۰۸. تحقیقات ماموران را به شهر کوچکی در غرب آلمان به نام «اشپایر» کشاند. خانه ای کوچک و تمیز با باغچه ای مرتب و یک حوضچه و فواره در میان آن متعلق به یکی از لبنانیهایی بود که در فرودگاه فرانکفورت بازداشت شده بود. ۵۶۵,۶۶۵ یورو و مقداری کاغذ کادو نیز در منزل این شخص کشف شد. نتایج آزمایشات روی اسکانسهای کشف شده آثار کوکائین را تائید کردند. همچنین اثر انگشت فردی که به عنوان یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر اروپا برای ماموران کاملا شناخته شده بود روی این اسکناسها نقش بسته بود، مردی ۴۶ ساله به اسم «یوستوس گ»، نام مستعار: «کارلوس».
بنا بر اظهارات ماموران، کارلوس سالها با اعضای باند لبنانی مقیم اشپایر آلمان ارتباطی نزدیک داشت. ویسام ت و برادرش حمزه زندگی بسیار معمولی و به قولی «درهم آمیخته» با سبک زندگی آلمانی داشتند. ویسام در تیم فوتبال شهرش توپ میزد. دوستان و مربی تیمش حتی تصورش را هم نمیتوانستند بکنند که ویسام برای حزب الله لبنان پولشویی و قاچاق میکند. این دو برادر با عمویشان که فروشنده ماشینهای دست دوم بود زندگی میکردند. تحقیقات نشان داد که خانواده اعضای یک شبکه بین المللی قاچاق مواد مخدر بودند و در آنسوی آبها، درلبنان، دریافت کننده پولها باندی بود که اعضای آن از سران حزب الله و نزدیکان حسن نصرالله بودند.
اینکه حزب الله لبنان با شبکه بین المللی خود آشیانه و پوششی برای طیف وسیعی از فعالیتهای مجرمانه مانند قاچاق انواع مواد مخدر، پولشویی، قاچاق و خرید و فروش تسلیحات نظامی، تولید و توزیع برندهای تقلبی در جهان است، بر ماموران و بازرسان ادارات مبارزه با جرایم سازمان یافته پوشیده نبود. به عنوان مثال دستگیری اعضای باند بین المللی قاچاق مواد مخدر در کلمبیا سال ۲۰۰۸، باند موسوم به فارس (Farc)، که در زمینه پولشویی و قاچاق کوکائین همکاری تنگاتنگی با حزب الله لبنان داشت.این وقایع و تحقیقات و بسیاری دیگری از این قبیل جرائم کشف شده، باعث شدند که پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۳ حزب الله لبنان را در لیست گروهها و سازمانهای تروریستی قرار دهد. ولی نه کلیت حزب را. پارلمان اروپا این باند تبه کار را به دو شاخه سیاسی و نظامی تقسیم کرد. شاخه نظامی تروریستی محسوب شد و هرگونه فعالیتش نیز ممنوع اعلام شد. اروپا و سیاستمداران اکثر کشورها در آن روزها فریب ساختار شبکه ای و چند لایه ای حزب الله را خوردند. ساختاری که برگرفته از معماری سیاسی نظام حاکم بر ایران است. حزب الله فرزند فاجعه ی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ است. به همین دلیل هم ویژگیهای ساختاری مشترک بسیاری با نظام سیاسی حاکم بر ایران دارد. حزب الله لبنان را میتوان در واقع به عنوان ماکت جمهوری اسلامی در نظر گرفت. اروپا و بخش وسیعی از سیاستمداران و دولتهای دموکراتیک در دنیا سالهاست که فریب ظاهر دوگانه رژیم توتالیتر اسلامی حاکم بر ایران را خورده اند. باور کرده اند که تنها بخشی از حاکمیت فعالیتهای تروریستی دارد، تنها بخشی از آن است که دست به فعالیتهای بی ثبات کننده در منطقه میزند، فقط قسمتی از آن خواهان اجرای اعدام و شکنجه و سنگسار و حجاب اجباری و شلاق و قصاص و سرکوب و خفقان و سانسور در داخل کشور هستند، فقط عده ای در داخل نظام یهودستیز و ضدآمریکایی و اسلامیست رادیکال و ضد غرب هستند، نه همه! و آن عده را سالهاست که با عناوین تندرو، افراطی، هاردلاینر و … خطاب کرده اند، آنها را تحریم کرده اند، در دادگاه میکونوس به شکل غیابی محکوم کرده اند و یا در لیست تروریستی قرار داده اند. آنها همواره بر این باور بوده اند که در این ساختار توتالیتاریستی چیزی به اسم رفورمیست و معتدل بستری برای فعالیت و یا شانسی برای حیات دارد. خوشبینانه سالها به دنبال آن «اصلاح طلب» ایده آل بودند که قواعد و عرف گفتگوی متمدنانه را محترم میشمرد. اما هربار که خیال میکردند آن شخص ایده آل را یافته اند، «کوی دانشگاهی» اتفاق میافتاد، «آبان ۹۸ی» ماسک از چهره تبه کار به ظاهر معتدل و «روحانی» آنها بر میداشت و یا «عملیات سدری» به ثمر مینشست و پرده از ماشین پولشویی عظیمی برمیداشت که در قلب اروپا مشغول به فعالیت مجرمانه بود. در نتیجه عملیات بین المللی سدر بود که چشم اروپا به ساختار واقعی حزب الله لبنان باز شد. دقیقا همان شاخه «مشروع سیاسی» که پارلمان اروپا آن را محترم شمرده بود و به آن حق فعالیت داده بود، شبکه ی پیچیده ای از نهادهای به ظاهر مدنی مانند «انجمن خیریه کمک به کودکان یتیم» و یا «بنیاد بازماندگان شهدا» ایجاد کرده بود که از طریق آنها پولهای به چنگ آمده از طریق قاچاق مواد مخدر و دیگر فعالیتهای مجرمانه ی سازمان یافته را از اروپا به لبنان انتقال میداد و یا برعکس به منظور تامین مالی عملیات تروریستی در داخل اروپا از لبنان به اروپا جابجا میکرد. از آن به بعد رفتار برخی احزاب در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نسبت به حزب الله لبنان تغییر یافت.
در دسامبر ۲۰۱۹ فراکسیونهای پارلمانی از چهار حزب مختلف آلمان از دولت این کشور تقاضا کردند که تقسیم بندی «تصنعی و بی اساس» حزب الله لبنان به دو بخش سیاسی و نظامی را لغو کند. پیشتر نیز کشورهای کانادا و هلند و آمریکا تمامیت این باند تبه کار را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داده بودند. این اقدامات مقدمه ابلاغیه وزارت کشور آلمان مبنی بر ممنوعیت تمامی فعالیتهای حزب الله لبنان در خاک این کشور شد. ساعت ۶ صبح روز پنجشنبه ۳۰ آوریل ۲۰۲۰ پلیس آلمان در شهرهای برلین، مونستر، دورتموند و برمن در عملیاتی هماهنگ به دفترها و ساختمانهای متعلق به حزب الله لبنان شدند و تمام اموال و دارئیهای مربوط به این گروه تروریستی را ضبط کردند، چرا که به موجب اعلام ممنوعیت، تمام اموال متعلق به این حزب نیز باید مصادره شوند. حمل هرگونه نماد از این حزب مانند پرچم جرم محسوب میشود.
از دید بسیاری از ناظران این اتفاق باید بسیار زودتر از این می افتاد. از دسامبر تا امروز این باند تبه کار بیش از ۴ ماه فرصت داشت تا تمام افراد مورد ظن را از آلمان به بیرون منتقل کند و همه اموال و اسناد را نیز از انجمنها و دفاتر خود دور کند. انتظار نمی رود که از عملیات صبح دیروز چیز خاص جدیدی پیدا شود.
آنچه بیشتر اهمیت دارد سیگنالیست که این اقدام به جمهوری اسلامی مخابره میکند. در اولین واکنش، جمهوری اسلامی به شکل تلویحی دولت آلمان را تهدید کرده است. در پیام وزارت خارجه جمهوری اسلامی آمده:«آلمان باید عواقب منفی این تصمیمش در مبارزه با تهدیدات واقعی تروریستی در منطقه را بپذیرد.»
هورست زیهوفر، وزیر کشور آلمان، حزب الله لبنان را به عنوان یک «نهاد تروریستی» دسته بندی کرد که «به شکلی خشونت بار با هدف نابودی اسرائیل فعالیت میکند.» این جمله به شکلی واضح و روشن راه را به مخالفان و براندازان برای مبارزه با شاخه های وابسته به جمهوری اسلامی در خارج از ایران نشان میدهد: آنتی سمیتیسم، یا یهودستیزی امریست که به کل اروپا و بخصوص آلمان با حساسیت بسیار با آن برخورد میکنند. یهودستیزی با هویت جمهوری اسلامی در هم آمیخته و نمایان سازی این چهره از رژیم نباید کار دشواری باشد.
منابع:
Hezbollah on Trial in Europe
Report: Hezbollah funded by drug trade
Was aus Deutschlands Verbot der Terrormiliz Hisbollah folgt
Iran warnt Deutschland vor “negativen Folgen”
Seehofer verbietet Hisbollah in Deutschland
Koks für den Terror